دانشمندان با اسکن مغزی میتوانند عاشق بودن یا نبودنتان را تشخیص دهند!و اگر بخواهید به آن تظاهر کنید متوجه میشوند.
عشق یکی از بزرگترین اسرار انسان هاست! مردم شعرهایی درباره آن مینویسند، جانشان را برای آن میدهند و زندگی شان را وقف آن مي كنند. اما دقيقا عشق چيست؟ دانشمندان معتقدند شايد بالاخره بتوان پاسخ آن را با جست و جو در اولین تغییراتی که در عاشق شدن در مغز میفتد پیدا کنند.
این تیم مغز ۱۰۰ دانش آموز تازه وارد را در دانشگاه شرقی چین اسکن کرد و تغییرات واضحی در منطقه ای از مغز که مربوط به پاداش، انگیزه، احساسات و تعاملات اجتماعی بود در افرادی که عاشق بودند دیده میشد. نتایج آنها در Frontiers in Human Neuroscience منتشر شد. نتایج باعث روشن شدن مکانیزم اصلی عصبی عشق رمانتیک شده، و امکان استفاده از یک وضعیت استراحتی که در رویکرد fMRI فرد موجود است برای بررسی عشق رمانتیک نشان داده.
محققان از حالت استراحت در تصویرسازی تشدید مغناطیسی افراد (fMRI) برای مقایسه ی عملکرد مغزی سه گروه مختلف استفاده کردند . ۳۴نفر از کسانی که بین ۴-۱۸ ماه عاشق بوده اند، ۳۴ نفر از افرادی که به تازگی با کسی که دوست داشته اند قطع رابطه کرده اند و ۳۲نفر از افرادی که هیچ وقت عاشق نشده اند. بین این سه گروه تفاوت قابل توجهی در سن، هزینه های شخصی ماهیانه، درآمد خانوادگی و یا سال های آموزششان وجود نداشت.
در طول اسکن ها، به شرکت کنندگان گفته شده بود، به چیز خاصی فکر نکنند تا دانشمندان بتوانند درک درستی از نحوه عملکرد کلی مغزشان بیابند.
آنها به این نتیجه رسیدند افرادی که عاشق بودند، در قسمت های مختلف مغزشان، فعالیت هایی افزایش یافته بود، که شامل: بخش دورسال cingulate cortex قدامی، اینسولا، Cingulate cortex خلفی، قشر میانی جلوی مغزی، آهیانه تحتانی، Precuneus و لوب تمپورال است.
در بسیاری از مناطق مغز، مقدار فعالیتی که دیده شد با مدت زمانی که فرد عاشق بوده در ارتباط بود. درنتیجه، وقتی مدت بیشتری عاشق کسی بودند، فعالیت بیشتری دیده میشد. از سوی دیگر، هرچه از زمان خاتمه ی عشق افرادی که قطع رابطه کرده بودند، میگذشت فعالیت کمتری در این مناطق دیده میشد. هم چنین آنها نشان دادند منطقه ای از مغز به نام هسته دمدار، به نظر میرسد در کمک به اشخاص در پایان یک رابطه ی عاشقانه نقش داشته باشند.
البته دانستن این موضوع به شما کمکی در فهمیدن اینکه آیا نامزد شما واقعا شما را دوست دارد یا نه، یا حتی اینکه آیا این عشق از نوع دائمیاست، نخواهد کرد. اما محققان معتقدند منجر به درک بهتر احساسات خواهد شد و میتواند به دانشمندان توانایی تشخیص اینکه آیا فردی واقعا عاشق است را بدهد.
با این حال چند نقص در این مطالعه وجود دارد، بزرگترین آن این است که اطلاعات براساس طبقه بندی خود دانش آموزان در رابطه با اینکه در وهله اول عاشق بوده اند یا نه بوده. همچنین یک سطح پایه مشخص برای فعالیت های مغزی وجود ندارد. این پیگیری جالبی خواهد بود که فعالیت مغزی را بین وقتی که افراد عاشق اند نسبت به زمانی که نیستند، برای مشخص کردن تفاوت های عصبی در فرد مورد نظر، مقایسه کنیم.
محققان این موضوع را تصدیق میکنند و توضیح میدهند که اکنون نیاز به مطالعه دراز مدت برای بررسی یافته های خود دارند. همچنین آنها محدودیت دیگری ( افسردگی خفیف) برای مطالعات خود قائل میشوند. ” ما دقیقا نمیدانیم در افراد عاشق تغییرات مربوط به عشق نوعی انطباق است و یا نوعی سازش نایافتگی” که اساسا به این معناست که مطمئن نیستند که تجربه تغییر در مغز درباب عاشق شدن به ما آسیب میزند یا برایمان خوب است و اظهار دارند مطالعات آینده این را نشان خواهد داد.
بنابراین هنوز راه زیادی برای شناخت عشق هست، اما تا آنجا که به سمت درک بیولوژیکی احساسات انسانی میرویم، این خود گام بزرگی است و ما مشتاقیم تا اطلاعات بیشتری پیدا کنیم.