شاید وجود افراد چندشخصیتی باورنکردنی و شبیه داستان فیلمهای هالیوودی به نظر برسد، اما واقعیت دارد!
اختلال چندشخصیتی یا اختلال گسستگی شخصیتی (DID) یک بیماری روانی بسیار پیچیده است که در آن، شخصیت فرد به چند قسمت شکسته میشود. این بیماران اغلب قربانی آسیب در اوایل دوران کودکی میشوند که شامل آسیبهای فیزیکی، جنسی و عاطفی شدید و مکرر میباشد.
هر کدام از شخصیتها سن، جنس یا حتی نژاد مخصوص به خود را دارند. هر یک ژست، حرکات و طرز صحبت خاصی دارد. گاهی اوقات شخصیتها افراد خیالی یا حتی حیوان هستند! سرعت تبدیل شخصیتها میتواند از ثانیه تا روز متغیر باشد. هنگام هیپنوتیزم، “تبدیل” بیشتر تحتتاثیر صحبتهای درمانگر میباشد.
آیا تا بهحال پیش آمدهاست که به محل کار یا خرید بروید ولی به یاد نیاورید که چگونه به آنجا رسیدهاید؟ در این صورت شما یک نوع نرمال از گسستگی را تجربه کردهاید. گسستگی را میتوان از لحاظ شکستگی آگاهی، هویت، حافظه، اعمال فیزیکی یا محیطی تعریف کرد.
تفاوت DID با اسکیزوفرنی چیست؟
این دو اختلال اغلب با هم اشتباه گرفته میشوند، اما بسیار متفاوتند. اسکیزوفرنی شامل علائم روانی مزمن یا عودکننده است که با شنیدن یا دیدن چیزهای غیرواقعی (توهم) یا فکر کردن و اعتقاد به چیزهایی که در واقعیت هیچ مبنایی ندارند (هذیان)، مشخص میشود.
مقالهی مرتبط: پدوفیلی؛ از اختلال روانی تا جنایت قضایی
اما بیماران اسکیزوفرنی چند شخصیت ندارند. هذیان بسیار شایعتر است اما توهم در ۵۰ تا ۷۵ درصد از بیماران اسکیزوفرنی دیده میشود. اقدام به خودکشی در بیماران چند شخصیتی بسیار بیشتر از سایر اختلالات روانی است.
مقاله مرتبط: اسکیزوفرنی ناشی از شلیک مداوم نورونهاست!
علت ایجاد بیماری
به عقیدهی ریچارد کلافت که متخصص این بیماری است، ۴ دلیل برای DID وجود دارد:
- این افراد دارای پتانسیل ذاتی برای گسستگی هستند، دلیل هیپنوتیزم آسان این افراد نیز همین است.
- تجربهی تروما در دوران کودکی، فرد را برای ایجاد گسستگی روحی یا عاطفی مستعدتر میکند.
- محرومیت اجتماعی یا عاطفی باعث تداوم حالت گسستگی میشود.
- مرحلهی نهایی با فاکتورهای روحی، عاطفی و خارجی مانند تاثیر جامعه ایجاد میشود.
علائم
برای اینکه فردی به عنوان بیمار چندشخصیتی شناخته شود باید معیارهای زیر در او وجود داشتهباشد:
- فرد دو یا تعداد بیشتری شخصیت مجزا دارد که هر کدام الگوی مجزا و پایداری برای درک، ارتباطات، نحوهی تفکر دربارهی خود و محیط دارند.
- گسستگی هویت شامل تغییر در درک از خود، تغییر رفتار، آگاهی، حافظه و درک، شناخت و عملکرد حرکتی است.
- شکافهای متعددی در خاطرات یا تاریخ شخصی مانند افراد، مکانها و وقایع در گذشتههای دور و نزدیک وجود دارد.
- این علائم باعث ایجاد استرس یا اختلال شدید در فعالیتهای اجتماعی، شغلی یا دیگر مهمات عملکردی میشود.
در کنار این گسستگیها و چندگانگیها، این بیماران علائم دیگری را نیز تجربه میکنند که شامل افسردگی، اختلالات خواب (بیخوابی، شبهراسی و راهرفتن در خواب)، نوسانات خلقی، تمایل به خودکشی، اضطراب، فوبیا، اعتیاد به الکل و موادمخدر، توهم بینایی و شنوایی و اختلالات تغذیهای میشود. برخی از این افراد میل به خودآزاری، خرابکاری و حتی خشونت دارند.
درمان
در درمان این بیماری اهداف زیادی مانند یکی کردن همهی شخصیتها، بازگرداندن مهارت و قابلیت، توسعهی مهارتهای مقابلهای و سالم و ایجاد محیط امن برای ابراز و پردازش خاطرات ناگوار دنبال میشود.
درمانپذیر بودن این بیماری به تعریف فرد از کلمهی درمان بستگی دارد. برخی درمان را در کنترل صحیح همهی شخصیتهای خود میدانند؛ به این معنی که آنها تمایلی به یکی کردن شخصیتهای خود ندارند؛ زیرا بهعقیدۀ آنها تعدد شخصیتها باعث سازگاری بهتر با مشکلات و دشواریهای زندگی میشوند. درحالیکه به عقیدهی برخی دیگر درمان به معنی یکی شدن همهی شخصیتهای متفاوت آنها است.
انواع درمان شامل موارد زیر است:
- رواندرمانی: که اغلب گفتاردرمانی نیز نامیده میشود؛ بیمار را به ارتباط با درگیریها و بینش نسبت به مشکلات تشویق میکند.
- درمان شناختی: که شامل تغییر الگوی تفکر ناسازگار است.
- خانواده درمانی: آموزش خانواده بیمار در مورد شرایط بیمار و مسائل ناشی از بیماری.
- هنر درمانی: درمانهای خلاق مانند موسیقی و هنر که باعث میشود بیمار اندیشهها و احساسات و خاطرات را از راهی ایمن کشف کند.
گاهی اوقات برای درمان از دارو استفاده میشود، اما هیچ داروی مخصوصی برای DID وجود ندارد. دارودرمانی برای افرادی که علائم شدیدی مانند افسردگی و اضطراب دارند توصیه میشود.
درنهایت، هیپنوتیزم بالینی نیز در درمان DID مورد استفاده قرار میگیرد. این فرآیند شامل آرامش، تمرکز و توجه متمرکز برای دستیابی به یک وضعیت تغییر یافته از آگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا اندیشهها، احساسات و خاطراتی را که ممکناست در ناخوداگاه او باشد، کشف کند. در این حالت، درمانگر میتواند با هر کدام از شخصیتهای جداگانهی فرد صحبت کند.
مقاله مرتبط: هیپنوتیزم، ناظر پنهان
نمونهای از افراد دارای ِDID
در سال ۱۹۷۹، خوانیتا ماکسول ۲۳ ساله به عنوان خدمتکار هتل در فورت مایرزِ فلوریدا کار میکرد. در مارس آن سال، مهمان ۷۲ سالهی هتل، Inez Kelley بهطرز وحشیانهای کشته شد. او در اثر ضرب و شتم و خفگی مرده بود. ماکسول دستگیر شد زیرا روی کفشهایش خون و روی صورتش خراش وجود داشت. اما اظهار بیاطلاعی کرد.
در مدتی که در انتظار محاکمه بود، با یک روانپزشک ملاقات کرد. او در دادگاه مجرم شناخته نشد زیرا شخصیتهای متعددی داشت. خوانیتا شش شخصیت داشت که یکی از شخصیتهای اصلی، واندا وستون، قتل را مرتکب شدهبود! در جلسهی محاکمهی او، تیم دفاعی با استفاده از یک کارمند اجتماعی، واندا را ظاهر کردند. تفاوت واندا و خوانیتا بسیار قابل توجه بود. خوانیتا زنی نرمزبان بود، اما واندا شجاع، قاطع و خشن بود و هنگام اعتراف به قتل با صدای بلند میخندید! به عقیدهی قاضی او یا باید چندشخصیتی باشد و یا به خاطر بازی فوق العادهاش جایزه اسکار را به دست آورد!
ماکسول مدتی را در تیمارستان سپری کرد و در سال ۱۹۹۸ آزاد شد، اما دوباده به دلیل سرقت دو بانک دوباره دستگیر شد. باز هم ادعا داشت که واندا این کار را کرده است؛ زیرا بهعلت فشار بیشازحد محیط، واندا دوباره غلبه کردهبود!
منابع:
- www.webmd.com
- www.healthyplace.com
- www.psychologytoday.com