در طی پیشرفتی قابلاعتنا که درِ جدیدی به سوی پیوند اعضا از حیوانات باز میکند، محققان خوکهای ویرایشِ ژنیشدهای را به وجود آوردند که ویروسهای بیماریزا از آنها حذف شده است.
این آزمایش که پنجشنبهی این هفته در ژورنال Science منتشر شد، شاید روزی رؤیای پیوند کبد، قلب و دیگر ارگانها را از خوک به انسان عملی سازد؛ امیدی که همهی محققان در سر میپروراندند ولی از آن دست برداشتند.
اگر اعضای بدن خوک بیخطر و کارآمد نشان دهند، واقعاً میتوانند بازی را عوض کنند. طبق آمار، سال پیش ۳۳,۶۰۰ پیوند عضو در ایالات متحده انجام گرفته و ۱۱۶,۸۰۰ بیمار در لیست انتظار اند. نیاز به توضیح بیشتر دربارهی این خلأ نیست.
دکتر جورج چرچ (George Church)، متخصص ژنتیک هاروارد که رهبری این آزمایش را نیز بر عهده دارد، میگوید که اولین پیوند عضو از خوک به انسان در دو سال آینده عملی خواهد شد.
این تحقیق جدید دو دستاورد عظیم را در سالهای اخیر (ویرایش ژن و کلون کردن) با هم ترکیب کرده است و به سرعت از کار آن سر در میآوریم اما کار، نو و مسیر، غیرقابلپیشبینی است. این کار شاید سالها طول بکشد.
ایدهی استفاده ار خوک برای ساختن کارخانهی اندامسازی دهههاست که محققان را به جنبوجوش درآورده است. اندامهای این جانور میتواند از لحاظ اندازه برای پیوند به انسان مناسب باشند و در تئوری از نظر کارکرد به بیماران نزدیک هستند.
با این که مثلاً امروزه دریچهی قلب خوکها به طور معمولی به بیماران پیوند زده میشود ولی برخی مذاهب هنوز هم با این کار مشکل دارند؛ مثلاً مسلمانان و یهودیان این گونه استدلال میکنند که تا وقتی که میتوان با دیالیز بیمار کلیوی را زنده نگه داشت، پیوند کلیهی خوک کار درستی نیست.
دانشمندان طی این روند برای قانع کردن به منظور پیوند اعضای خوک در دههی ۱۹۹۰ بودند که دکتر فیشمن (Dr. Fishman) و همکارانش در سال ۱۹۹۸ کشف کردند که در DNA خوک، ویروسهایی پنهان شدهاند که شبیه انواعی هستند که در میمونها باعث سرطان خون میشوند.
وقتی محققان سلولهای خوک را در برابر سلولهای کلیهی رویان انسانی در آزمایشگاه کشت دادند، این ویروسها (رتروویروسها) در سلولهای انسانی پخش شدند. با آلوده شدن سلولهای انسانی، این سلولها سایر سلولها را نیز عفونی نمودند.
ترس از آلوده شدن بیماران پس از پیوند زدن اعضای بدن خوک همیشه در هالهای از ابهام ماند و این تهدید کاملاً مشخص نشد. محققانی مثل دکتر فیشمن نیز کمکم نگرانیشان کمرنگتر شد.
برخی از بیماران دیابتی سلولهای پانکراس خوکی را دریافت میکنند که در صفحاتی پوشیده میشوند تا از دسترس سلولهای ایمنی در امان باشند. برخی اوقات نیز گرافتهایی از پوست خوک برای سوختگی بیماران دریافت میشود. این اعضای پیوندی پوستی خوک در نهایت پس زده شدند اما هیچ وقت اینگونه نبود که این اتفاق دائمی باشد.
هیچ شواهدی از آلودگی با ویروس در دریافتکنندگان پیوند دیده نشده ولی با این حال دکتر چرچ و همکارانش با استفاده از تکنیک ویرایش ژنی CRISPR توانستهاند DNAهای ویروسی را از ژنوم سلولهای خوک خارج کرده و سپس سلولهای ویرایش شده را کلون کنند. این سلولها به مراحل اولیه رشد خود بازگردانده شده و به تخم و رویان تبدیل شدند. البته طبق معمول بیشتر رویانها میمیرند. دکتر چرچ و همکارانش با ۱۵ بچهخوک کار را تمام کردند و بزرگترین آنها اکنون ۴ ماه سن دارد و البته، ویروس هم ندارد.
دکتر چرچ شرکتی را به نام eGenesis بنا نهاده و امیدوار است که این اعضای خوکی تغییریافته را بفروشد. او میگوید این شرکت در نظر دارد اعضای مهندسیشدهی خوک را سازگار با بدن انسان بفروشد تا نیازی به استفاده از داروهای پس از پیوند نباشد.
با وجود شک و تردیدهایی که از سوی متخصصان امر مطرح میشود، قسمتی از مشکل پس زدن پیوند یا ویرایش ژن و کلونسازی حل شده است. این مشکل در دههی ۱۹۸۰ زمانی که جراحان، قلب یک خوک را درون سینهی یک بابون قرار دادند، خود را نمایان ساخت. این بابون در عرض کمتر از یک دقیقه مرد و جراحان را در شوک قرار داد.
محققان پس از آن به مدت کوتاهی فهمیدند که اندامهای خوک با مولکولهای کربوهیدرات پوشیده شدهاند و همین مارک شدن باعث میشود سریعاً توسط آنتیبادیهای انسانی تخریب گردند.
دکتر دیوید کوپر (Dr. David Cooper) در دانشگاه آلابامای بیرمنگهام و همکارانش، شامل دکتر تکتور، از ویرایش ژنی و کلونسازی استفاده کردند تا از این کربوهیدراتها در سطح اندامهای خوک خلاص شوند.
آنها ارگانهای عارض از کربوهیدراتها را مثل کلیه و قلب، به بابونها و میمونها پیوند زدند و این کار موفقیتآمیز بود. خلاصه که این حیوانات بیشتر از یک سال بدون هیچ مشکلی زندگی کردند.
آنها همچنین سلولهای انسولینساز را از یک خوک به میمونهای دیابتی پیوند زدند و میمونها بدون نیاز به انسولین یک سال زنده ماندند. این گروه هماکنون در همکاری با United Therapeutics مزرعهای برای خوکهای ویرایش ژنیشده ساخته است.
دکتر چرچ میگوید که خوکهای او نه تنها کربوهیدراتها، بلکه با ترکیب دو تکنیک با همدیگر رتروویروس را هم ندارند. با این حال گروه آلاباما فکر نمیکنند رتروویرسها اصلاً مشکلی به وجود بیاورند.
ریسکهای چنینی زمانی که جان بیماران از نقص ارگان در خطر باشد، نادیدهگرفتنی است. هنوز هم، من هم شخصاً ترجیح میدهم که به جای جزئی از بدن خوک، اندام یک انسان در بدنم باشد ولی وقتی هر روز ۲۲ نفر در یک کشور در صف دریافت پیوند میمیرند، آیا این چندش از خوک جایز است؟!