انتشار این مقاله


هورمون‌های جنسی ساختگی: مواد شیمیایی که به سلامت و تولیدمثل آسیب می‌زنند

به عنوان پیامدی از صنعت پتروشیمی، محیط‌های صنعتی امروزی مملوء از مواد شیمیایی مصنوعی بر پایه کربن هستند.

به عنوان پیامدی از صنعت پتروشیمی، محیط‌های صنعتی امروزی مملوء از مواد شیمیایی مصنوعی بر پایه کربن هستند. بسیاری از این ترکیبات آلی به عنوان اخلال‌گر سیستم هورمونی عمل نموده، هورمون‌هایی مصنوعی که در سیستم تنظیمی طبیعی بدن دخالت می‌کنند. در این بین مواد شیمیایی که اثرات استروژن‌ها (هورمون‌های استروییدی رایج در جنس مونث) را تقلید می‌کنند، شایع هستند.

علاوه بر قابلیت اخلال در سیستم هورمونی، این مواد می‌توانند منجر به بروز سرطان‌های مربوط به اندام‌های تناسلی (پستان، تخمدان، رحم، بیضه، غده پروستات) شوند. دو نمونه بارز — آفت‌کش کارآمد DDT و “داروی شگفت‌انگیز” DES — می‌باشند که در سال ۱۹۷۰ به دلیل عوارض جانبی وحشتناک، غیرقانونی اعلام شدند. با وجود از بین نرفتن این مشکل، ممنوعیت‌ها برای بسیاری از اخلال‌گرهای هورمونی جدید در نظر گرفته نشده است.

آفت‌کش‌های آلی ساختگی

در موضوع مناقشات متعدد حول هورمون‌های مصنوعی، کتاب تاثیرگذار Silent Spring نوشته راشل کارسون تحولی اساسی آفرید، که باعث شروع جنبش‌های زیست محیطی شد. او که در اصل دانش‌آموخته زیست‌شناسی دریایی بود، تمرکز اصلی خود را روی DDT و دیگر آفت‌کش‌های صنعتی که بعد از جنگ جهانی دوم به صورت گسترده به کار گرفته می‌شدند، قرار داد. تاسیس آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا (EPA) به طور مستقیم از مناقشات پرجنب‌و‌جوش مربوط به این کتاب حاصل شد. اولین اقدام اساسی EPA در سال ۱۹۷۲ ممنوعیت استفاده ار آفت‌کش DDT در سراسر کشور بود. کارسون به صورت ویژه بر روی تاثیرات آفت‌کش‌ها بر حیات وحش متمرکز شده بود، ولی DDT و سایر مواد شیمیایی مشابه به صورت پنهان سلامت انسان را نیز تضعیف می‌کردند. وی در سال ۱۹۶۴، در حالی که تنها ۵۶ سال داشت، تسلیم سرطان پستان شد، یکی دیگر از قربانیان بلایی برای زنان که روز به روز گسترش می‌یافت.

نمودار نسبت ضخامت پوسته‌ی تخم (وزن تقسیم بر حاصل ضرب طول در عرض) برای شاهین‌های British peregrine؛ ۱۹۰۰-۱۹۷۰. به کاهش یکباره‌ی بین سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۵۰ توجه کنید.

کارهای تشخیصی الهام‌بخش در مورد اختلال تولیدمثل در حیوانات وحشی، شواهد حقیقی اثرات جانبی مضر DDT را نشان می‌داد. در سال ۱۹۶۷ درک راتکلیف، مقاله‌ای با اثرات آینده‌نگر در ژورنال Nature منتشر کرد که نشان می‌داد تعداد تخم‌های شکسته در لانه انواع خاصی از پرنده‌های شکاری افزایش قابل توجهی یافته است: شاهین معمولی، قرقی و عقاب طلایی.

استحکام پوسته تخم پرندگان در بازه زمانی ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰ افت کرد و بعد از آن در همان سطح کم باقی ماند. با درنظر گرفتن این نکته که “تغییرات جغرافیایی با الگوهای توسعه آلایندگی منطقه‌ای توسط مواد شیمیایی در این دوره مطابقت داشت”، راتکلیف لیستی از آفت‌کش‌های آلی پایدار که در پرنده‌های شکاری شناسایی شده بودند، تهیه کرد. این لیست شامل DDT (به همراه محصول حاصل از تجزیه آن، DDE) دی الدرین، هپتاکلر و لیندان بود. ولی شواهدی که به طور مستقیم ضخامت پوسته تخم را به آفت کش ها ارتباط دهد، حاصل نشد.

Plot of eggshell thickness against total DDE content for five different American herring gull populations. Note the regular linear decline in eggshell thickness with increasing DDE content.

در سال ۱۹۶۸، جوزف هیکی و دنیل اندرسون مقاله‌ای در Science درباره بررسی تغییرات پوسته تخم پرندگان شکاری ایالات متحده منتشر کردند که نشان از “کاهش فاجعه‌بار” بی‌سابقه‌ای در جمعیت طبیعی پرندگان شکاری، به‌خصوص در انواع شاهین معمولی، عقاب سرسفید، و عقاب ماهی‌گیر داشت. هیکی و اندرسون به دقت ضخامت ۱۷۰۰ تخم پرنده را در ۳۹ موزه و مجموعه خصوصی اندازه گرفتند. در سه گونه مورد نظر که بررسی انجام می‌گرفت، ضخامت پوسته تخم در دوره زمانی ۵۶ ساله مابین سال های ۱۸۹۱ تا ۱۹۴۶ ثابت مانده، ولی در فاصله سال های ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۲ کاهش شدید ۲۰ درصدی را تجربه کرده بود. غلظت بالای آفت‌کش‌های آلی در تخم پرندگان شکاری، همراه با هم زمانی افزایش استفاده از DDT در کشاورزی و کاهش ضخامت پوسته تخم، به یک رابطه علت-معلولی بین این موارد اشاره می‌کرد.

برای اثبات این رابطه، هیکی و اندرسون در سال ۱۹۶۷، پنجاه‌و‌نه عدد تخم را از کلنی‌های مرغ‌های ماهی‌خوار در ۵ ایالت آمریکا بررسی کردند. ضخامت پوسته تخم مرغ یک رابطه خطی با افزایش محصول حاصل از تجزیه، یعنی DDE نشان داد. درمقابل هیکی و اندرسون، هیچ تغییری در ضخامت تخم قبل از سال ۱۹۴۶ مشاهده نکردند. متعاقب آن آزمایش‌هایی که توسط جفری لینسر بر روی قرقی آمریکایی انجام شد ارتباط مستقیم بین DDT و پوسته تخم شکننده را تایید کرد.

تقلا برای ساخت استروژن‌ها

Portrait of Edward “Charles” Dodds (1899-1973).

با این که در آن زمان رغبت عمومی کمی وجود داشت، ولی به همان اندازه هم، پیشرفت‌هایی نامحسوس با تلاش برای ساخت جایگزین‌های مصنوعی استروژن‌ها همراه شده بود. تولید استروژن‌های طبیعی برای مقاصد پزشکی هزینه‌های زیادی داشت، بنابراین در سال ۱۹۳۰ زیست‌شیمی‌دان بریتانیایی، ادوارد چارلز دادز، یک جستجوی سیستماتیک برای پیدا کردن ماده‌ای آغاز کرد که توانایی جانشینی استروژن را داشته و در ضمن، هزینه تولید آن پایین باشد. او به صورت سازمان‌یافته مواد شیمیایی بسیاری را آزمایش کرد تا بفهمد آیا مشابه استروژن عمل می‌کنند. روش عملکرد استاندارد او خارج کردن تخمدان‌های موش ماده بود که باعث غیرفعال شدن رحم و ارگان تناسلی آن می‌شد. اگر تزریق ماده آزمایشی باعث فعال‌سازی دوباره ارگان تناسلی ماده می‌شد، عمل شبه استروژنی ترکیب مورد نظر ثابت می‌شد.

در سال ۱۹۳۶، تیم دادز لیستی از ۱۵ ماده شیمیایی را منتشر نمودند که شبیه استروژن‌های طبیعی عمل می‌کردند. نکته شگفت‌آور این بود که تمامی این مواد دارای دو حلقه کربنی بودند، در حالی که همه هورمون‌های استروییدی طبیعی دارای چهار حلقه کربنی هستند. این لیست شامل ترکیبی بود که امروزه عموما با نام (bisphenol A (BPA شناخته می‌شود. گرچه دادز و همکارانش به زودی علاقه خود را به ترکیب bisphenol A و دیگر ترکیبات مرتبط با آن از دست دادند. به کمک رابرت رابینسون، دادز ترکیب (diethylstilbestrol (DES را سنتز کرد که اثرات ثابت شده‌ی شبه استروژنی بسیار قوی‌تری داشت. در سال ۱۹۳۹، کمیته تحقیقات پزشکی انگلستان کاربرد DES را برای درمان چندین مشکل مربوط به سیستم تولیدمثلی در زنان را تایید کرد، از جمله ناتوانی در قاعدگی، درد قاعدگی و اختلالات یائسگی. در سال ۱۹۴۱، سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) کاربردهای این دارو را تایید کرد، همچنین از سال ۱۹۴۹، DES در آمریکا و اروپا برای جلوگیری از سقط جنین و تولد زودرس به کار گرفته می شد که در نتیجه زنان باردار نیز به دامنه کاربردی این دارو اضافه شده بودند.

تقریبا از همان ابتدا، یافته‌های متعدد نشان می‌داد که کاربرد پزشکی DES به عنوان جایگزین استروژن بی‌اثر و حتی خطرناک می‌باشد. گرچه، این هشدارها مورد توجه قرار نگرفتند و DES به صورت گسترده برای درمان زنان در آمریکا و اروپا به کار گرفته می‌شد، از جمله چندین میلیون مورد که دوره بارداری خود را می گذراندند. سپس در سال ۱۹۷۱، آرتور هربست و همکارانش دستهای متشکل از ۸ مورد سرطان واژینال — آدنوکارسینوم سلول شفاف — را در زنان جوان گزارش کردند. این بیماران بسیار غیرعادی بودند؛ زیرا این نوع سرطان بسیار نادر می‌باشد و معمولا در زنان مسن رخ می‌دهد. پیگیری‌های انجام شده توسط هربست و همکاران مشخص کرد مادران هفت تن از بیماران سرطانی در دوران بارداری تحت درمان با داروی DES قرار گرفته بودند. پس از گذشت زمانی اندک FDA تاییدیه خود برای درمان زنان باردار را در آمریکا را لغو کرد. امروزه کاملا مشخص شده است که DES می تواند مشکلات متعدد پزشکی را در افرادی که در دوران جنینی، در معرض این دارو قرار گرفته‌اند ایجاد کند که اغلب با عناوین “پسران DES” یا “دختران DES” خوانده می‌شوند. نانسی لانگتون در کتاب Toxic Bodies به خوبی تاریخ غم‌انگیز DES را شرح می دهد.

خطر هم‌چنان ادامه دارد

در ایالات متحده آمریکا کاربرد DES در سال ۱۹۷۱ متوقف و نیز کاربرد DDT در کشاورزی در سال ۱۹۷۲ ممنوع شد. متاسفانه، به علت اثر بر جنین در دوران بارداری عوارض جانبی  DES و DDT برای دهه‌ها ادامه داشت و تا حدی امروز نیز دیده می‌شود. ما حق داریم انتظار داشته باشم استانداردهای حفاظتی مناسبی برای پیشگیری از وقوع فاجعه‌های مشابه به کار گرفته شود. گرچه تلاش‌های بسیاری توسط تیو کالبورن و همکارانش در (Our Stolen Future (۱۹۹۷ برا جمع‌آوری و ارایه حقایق انجام گرفته ولی کنترل‌ها بسیار ناکارآمد است. این روزها، بدون اغراق ما در معرض ده‌ها ترکیب اخلال‌گر سیستم هورمونی – هورمون‌های مصنوعی- هستیم، که به سلامت ما آسیب می‌زنند و تولیدمثل را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در حالی که، هر یک از این ترکیبات شاید به تنهایی اثری به مانند DES یا DDT را نداشته باشند، ولی بی شک اثر مجموع موادی که در معرض آن‌ها قرار داریم بسیار قدرتمند و قابل توجه است. ترکیبات مخل سیستم اندوکرین امروزی شامل مواد اولیه صنعت پلاستیک، حشره‌کش‌ها، قارچ‌کش‌ها، چسب‌ها و سایر ترکیبات آلی غیرطبیعی و ساخته دست بشر می‌باشد.

شاید شاخص‌ترین مثال اخلال‌گرهای امروزی سیستم اندوکرین که کاربرد گسترده دارد BPA باشد. گرچه کاربرد DES ممنوع شد ولی استفاده صنعتی BPA به آرامی در پس‌زمینه افزایش یافت و امروزه هر سال بیش از پنج میلیون تن در سراسر جهان مصرف می‌شود. کاربردهای گوناگون آن مسحورکننده است: ظروف پلاستیکی سخت برا نگهداری آب، شیر و نوشیدنی‌ها، رزین‌های اپوکسی (که در دندان پزشکی استفاده می شود)، پوششی برای انتقال حرارت، چاپ رسیدها، پوشش داخلی ظروف غذا و لوله‌های مسی انتقال آب برای جلوگیری از خوردگی، تجهیزات پزشکی، اجزای خودرو، مواد براق کننده، تجهیزات ورزشی، عینک‌های آفتابی. با این حال مطالعات آزمایشگاهی بر روی جوندگان و تحقیقات اپیدمیولوژیکی انسان‌های در معرض این ترکیب به طور صریح و قانع‌کننده نشان داده است که BPA به عنوان اخلالگر اندوکرینی عمل می‌کند. مهم تر از همه، کاملا مشخص است که بدترین اثرات که در دوز بسیار کم اتفاق می‌افتد، خارج کردن رشد رویانی و جنینی از مسیر طبیعی است. BPA تنها یکی از ترکیبات مصنوعی بیگانه‌ای است که در خون ما گردش می‌کند.

شهاب الدین هاتفی


نمایش دیدگاه ها (1)
دیدگاهتان را بنویسید