مطالعهی پیشگامانهی جدیدی که تجزیه و تحلیل دادههای ژنتیکی هزاران نفر از شرکت کنندگان را انجام داد، ۴۴ ناحیهی ژنتیکی مرتبط با بروز افسردگی را شناسایی کرده است. این شناسایی ممکن است به اجرای درمان بهبود یافته برای چنین وضعیتی کمک کننده باشد.
مؤسسهی ملی سلامت روان، افسردگی را یکی از رایجترین اختلالات روانی در ایالات متحده میداند. تقریبا ۱۶.۲ میلیون فرد بزرگسال حداقل به یکی از انواع افسردگی در سال ۲۰۱۶ دچار گشته بودند.
افسردگی عوامل بسیاری را شامل میشود: بیولوژیکی، زیستمحیطی و ساختار و طبیعت روانشناختی. اغلب ترکیبی از این هاست که منجر به توسعهی بیماری میشود.
از عوامل بیولوژیکی، تغییرات ژنتیکی به ارث رسیده ذکر شده است. اگرچه محققان زمان زیادی را برای تعیین محل دقیق مکانهای ژنتیکی در DNA ما که با خطر بیشتری در به وجود آمدن افسردگی همراه بود سپری کردند.
مقالهی مرتبط: نقشهی الکتریکی افسردگی ممکن است شروع آن را پیشبینی کند
یک مطالعهی جدید در مقیاس وسیع، دهها تغییر ژنتیکی را که یک عامل خطر برای افسردگی است و قبلا نامعلوم بود تشخیص دادهاند. محققان در این تحقیق از جمله دکتر Patrick F. Sullivan در دانشکدهی پزشکی دانشگاهCarolina در Chapel Hill خاطر نشان کردند که:
مطالعات ژنوم انسان که بر عوامل خطر افسردگی متمرکز است با موانع بسیاری روبرو میباشد.
ایشان در مقالهی خود که در مجلهی Nature Genetics منتشر شده است، مینویسد:
دلایل بسیار زیادی وجود دارد که چرا شناسایی محلهای ژنتیکی عامل در اختلال افسردگی با دشواری رو به رو است. اختلال افسردگی احتمالا تحت تأثیر بسیاری از موقعیتهای ژنتیکی میباشد که هر کدام با اثرات کوچک خود در بروز شایعترین بیماریها، از جمله اختلالات روانپزشکی نفش دارند.
نمودارهای مطالعهی عوامل خطر ژنتیکی پیچیده
محققان موفق به دسترسی و تجزیه تحلیل هفت مجموعهی مختلف از دادههای ژنتیکی، از جمله برخی از منابع بحث برانگیز شرکت DIY تست ژنتیک شدند.
این دادهها از ۱۳۵ هزار و ۴۵۸ فرد مبتلا به افسردگی و ۳۴۴ هزار و ۹۰۱ فرد تحت کنترل افسرده جمع آوری شده بودند. این تجزیه و تحلیل، ۴۴ نوع موقعیت مختلف ژنتیکی را نشان داد که تأثیر آماری قابل توجهی بر توسعهی افسردگی افراد دارد.
از این تعداد، ۱۴ مورد قبلا با افسردگی ارتباط داشتند اما ۳۰ مورد دیگر قبلا تحت عنوان عوامل خطر شناخته شده بودند. علاوه بر این، محققان ۱۵۳ ژن را شناسایی کردند که با خطر افسردگی مرتبط بودند.
از لحاظ همپوشانی فاکتورهای خطر، تیم تحقیقاتی همچنین دریافت که شش نوع موقعیت ژنتیکی که با خطر بالاتری از افسردگی همراه بود، یک خطر بالقوه برای یک اختلال روانپزشکی دیگری مانند اسکیزوفرنی نیز تلقی میشود.
دکتر Sullivan توضیح میدهد:
این مطالعه یک بازی تعویض کننده است. محاسبه و تعیین این ژنها واقعا سخت است.
او در ادامه اشاره میکند:
تعداد زیادی از محققان در سراسر جهان در این مقاله همکاری کردهاند و اکنون ما نگاه عمیقتری از قبل نسبت به این بیماری داریم.
مسیرهای رو به رشد برای تحقیق بیشتر
محققان به خوبی میدانند که برای افسردگی باید عوامل متعددی را در نظر گرفت. به عنوان مثال، تجارب زندگی به عنوان یک کاتالیزور برای این وضعیت عمل میکند و بدون وجود زمینه و به اصطلاح در غیاب خاکِ خوشایند نمیتوانند ریشه یابی کنند. در مورد افسردگی، این خاک ممکن است ترکیبی از تغییرات ژنتیکی باشد که باعث میشود یک فرد بیشتر در معرض اختلال قرار گیرد.
Naomi Wray از دانشگاه Queensland در استرالیا میگوید:
ما نشان دادیم که همهی ما انواع ژنتیک دخیل در بروز افسردگی را حمل میکنیم اما کسانی که این بار در آنها سنگینتر است، بیشتر حساس هستند.
او ادامه داد:
ما میدانیم که بسیاری از تجربیات روزمرهی زندگی نیز در معرض بروز خطر افسردگی قرار دارد اما شناسایی عوامل ژنتیکی دربهای جدیدی را برای تحقیق به محققان در زمینهی بیولوژیکی باز میکند.
محققان امیدوارند که یافتههای جدیدشان مطالعات بیشتری را برای توسعهی درمانهای بهتر که عوامل ژنتیکی مرتبط با افسردگی را هدف قرار میدهند، سبب شود.
دکتر Sullivan میگوید:
با کار و فعالیت بیشتر، ما باید بتوانیم ابزارهایی را برای درمان و حتی پیشگیری از افسردگی ایجاد کنیم.