“هیچ چیز به اندازهی خواب صبحگاهی در یک تختخواب خنک دلچسب نیست؛ اما هیچ چیز جز وارد شدن به دنیایی بزرگ، همراه با فرصتهای گوناگون، مشارکت در جامعه مانند انسانی قادر و بی همتا که شما هستید.” خب، در چنین شرایطی کمی از آنچه میخواهیم دور میمانیم اما اگر شما امپراطور روم، مارکوس آئورلیوس باشید، این نوع از طرز تفکر را یک سرمایهی واقعی تلقی میکنید!
رهنمایان باستانی زندگی شما
مارکوس آئورلیوس، (۱۶۱-۱۸۰ بعد از میلاد)، فیلسوف رواقی و امپراتور روم بود. او علاقهی وافری به نوشتن داشت. بعدها نوشتههای او تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین و تحسین برانگیزتر کتابها گردید. کتاب تاملات او (Meditations) افراد را به پیمودن طریق کردار و اعمال درست در زندگی رهنمون میکند. در این کتاب دلیل انجام اعمال بر اساس عقل و خرد برای مردمان امروزی بسیار کارآمد و همچون جواهری ارزشمند میباشد. خواندن این کتاب انسانها را از رخوت و تنبلی دور میکند. اگر شما جزو افرادی هستید که احساس میکنید چند ساعت اضافی دراز کشیدن در رختخواب چقدر میتواند برایتان دلپذیر باشد، با خواندن نوشتههای آئورلیوس اجازه دهید تا احساسات شما دگردگون شود!
مقالهی مرتبط: محرومیت از خواب در مقابل بی خوابی
در سپیده دم، هنگامی که به سختی از خواب بیدار شدید، به خودتان بگویید:
اگر جوهرهی انسانیت در من نهفته است، پس من باید به کار و فعالیت بپردازم. چه کاری وجود دارد که من قادر به انجام دادن آن باشم؟! هدف از آفرینش من انجام دادن چه کارهایی است؟ آیا کار خاصی وجود دارد که من برای انجام دادن آن پا به این دنیا گذارده باشم؟ یا اینکه نه؛ من آفریده شدهام تا زیر پتو بروم و گرم شوم؟!!
ما این دیدگاه را اینگونه نادرست میپنداریم! میگوییم:
مارکوس، تو برای خودت فکر میکنی! خوابیدن در رختخواب حس خوبی دارد و من در چنین شرایطی خوشحال و کاملا راحت هستم! گویا حس خوبِ ماندن زیر پتو را درک نکردهای!
این توجیهها و مدافعهگریهای ذهنی ماست! اما آئورلیوس پاسخی شایسته و فراخور در این مورد دارد:
پس شما به این دنیا آمدهاید تا بجای انجام کار و کسب تجربه، فقط احساس خوبی داشته باشید؟! شما گیاهان، پرندگان، مورچهها و زنبورهای عسل را مشاهده نمیکنید…؟! آیا نمیبینید که هرکدام چگونه در حال انجام وظایف خاص خودشان هستند؟ آنها هرکدام نقش خود را به بهترین نحو در این جهان ایفا میکنند و اینک شما مایل به انجام کار خود به عنوان یک انسان نیستید؟!! چرا شما به آنچه که ذات و سرشتتان از شما طلب میکند عمل نکنید؟
وقتی که من مرده باشم، خواهم خوابید!
الهامات آئورلیوس، منعکس کنندهی اعتقادات استئوئیک خود است. استئوآرایی، فلسفهای در یونان باستان میباشد که در حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد مطرح شده و به خود کنترلی و غلبه بر احساسات مخرب اشاره دارد اما تمایل به خوابیدن مخرب نیست؛ درست است؟ ما گاهی به خوابیدن نیاز داریم. در اینجا دو چیز وجود دارد:
- موافقیم، اما طبیعت محدودیتی در امور قرار داده است. همانطوری که این موضوع در خوردن و نوشیدن نیز وجود دارد. گاهی این حدود رد میشوند و باید از انجام بیش از نیاز آنها اجتناب کنیم اما نه صرفا به دلیل انجام دادن کارهای دیگر!
- ممکن است شما خودتان را به اندازهی کافی دوست نداشته باشید یا اینکه بخواهید طبیعت و سرشت خودتان را بیش از حد دوست بدارید. افرادی که علاقهی زیادی به کاری که انجام میدهند دارند، گاهی خودشان را خسته میکنند، حتی فراموش میکنند که به نظافت خود برسند و یا حتی غذایی بخورند! آیا درست است که ما به ذات خودمان در توجه به امورات اصلی زندگیمان در قبال رسیدن به خواستههایمان (همچون سطح اجتماعی مطلوب) ارزش کمتری قائل شویم؟! گاهی وقتها افرادی که مجذوب کارشان هستند قصد دارند تا با دوری از خواب و خوراک هنر خودشان را در آن کار بیشتر نمایان سازند!