به نظر شما شکایت اصلی مردمی که به دنبال درمان هستند چیست؟ تجربیات به ما نشان میدهند که در اکثر موارد مشکل آنها این است حسی بدی دارند و میخواهند حالشان بهتر شود.
احساسی که باعث ایجاد این ناراحتی ها میشود و باید تغییر کند، در افراد مختلف متفاوت است. گاهی این احساسات شامل اضطراب و ناراحتی هستند، و گاهی از خجالت، عصبانیت و بیحسی نشات میگیرند. آنچه که واضح است این است که احساس بوجود آورنده این ناراحتیها هرچه که باشد، باید تغییرکند.
اما احساسها بوجود آمدهاند تا احساس شوند! خود ما گاها هزینه زیادی را می پردازیم تا برخی هیجانات و احساسها را تجربه کنیم. فیلمهای غمگین تماشا میکنیم و به گردشها و سواریهایی میرویم که باعث ایجاد سطح بالایی از ترس میشوند. رمانهایی را میخوانیم که داستان یک اتفاق ننگین یا خیانت را در بر دارند و یا آهنگهایی را گوش میدهیم که حاوی محتوای حسادت یا شکست هستند.
در واقع مشکل از احساسات ما نیست، بلکه مشکل اصلی از مغز ما سرچشمه میگیرد. این مغز است که تصمیم میگیرد چه احساساتی «خوب» یا «بیش از اندازه» هستند، در نتیجه ناگهان مورد هجوم احساسهایی قرار میگیریم که ما را «ناراحت و مضطرب» نمیکنند؛ بلکه «بسیار ناراحت و بسیار مضطرب» میکنند.
و بلاخره درگیر افکاری میشویم که تبدیل به بدترین دشمن ما میشوند، افکاری مانند: « فقط بازندهها در این حد ناراحت و غمگین میشوند» ، « خیلی اضطراب دارم و نمیتوانم درست کار کنم». در پی آن نیز، ناراحت بودن ما، ما را بیشتر ناراحت میکند و مضطرب بودن، باعث ایجاد اضطراب هرچه بیشتر در ما میشود.
هر چه بیشتر سعی کنیم از شر این احساسات خلاص شویم، مشکل شدیدتر جلوه خواهد کرد و بدینوسیله قدرت و فشاری که از این مشکل ناشی میشوند، تقویت خواهند شد. در پی آن، هرچه احساسات بزرگتر شوند، بیشتر تمایل پیدا میکنیم از دست آنها راحت شویم. در نتیجه این حلقهی تقویتشونده ما را هرچه بیشتر به داخل این کشمکشهای ذهنی فرو میکشند تا این که در نهایت ما را به دام بیندازند.
چگونه از شر این احساسات راحت شویم؟
اگر میخواهید از احساسات منفی که به شما دست میدهد راحت شوید، باید دست از مبارزه بردارید و به اشتیاق درونی خود توجه کنید.
در کتاب « یک ذهن آزاد: چگونه ذهنمان را متمرکز چیزی کنیم که ارزشش را دارد؟»، میتوانید ببینید که چگونه اجرای اصول انعطاف پذیری روانشناختی باعث راحتتر شدن شما و حرکت به سمت اهداف و ارزشهایتان میشود. نوشتن این کتاب ۱۱ سال به طول انجامید و شامل بررسیهای انجام شده در یک تحقیقات کامل و مطالعاتی میشود که در طی ۴۰ سال از ارتباطات مردم بدست آمده است.
علم انعطاف پذیری روانشناختی شامل ۶ پروسه از اصول روانشناسی میشود که روش مؤثر مقابله با برخی احساسات و داشتن یک زندگی باشکوه و پرمعنا را بیان میکند. هر یک از این پروسههای ششگانه مثبت انعطاف پذیری ، با یکی از پروسههای منفی انعطاف پذیری چفت میشود و آنچه باعث ارتباط بین این پروسهها میشود، انگیزهی اصلی آنها است.
انگیزهی رهایی از احساسات بد، یک اشتیاق برای ‹احساس کردن› است. مغز نیز در این شرایط داشتن احساسات خوب را به عنوان «تنها راه مطمئن برای داشتن احساسات» انتخاب میکند.
در هر صورت، صرف نظر از نوع احساسی که برای شما غیر قابل تحمل است ( اعم از اضطراب، افسردگی، خجالت، خشم، وحشت، خشونت، نفرت از خود، احساس پوچی، بی حسی، تنهایی، ترس، شکست، حسادت و یا بسیاری از عواطف دیگر)، تمامی این احساساتی که به دنبال خاموش کردن آن هستید به شکل اجتناب ناپذیری دوباره بازخواهند گشت. به جای مقابله با این عواطف، بهتر است سعی کنید آنها را بپذیرید.
یاد بگیرید که چگونه احساس بهتری داشته باشید
به زندگیتان و چیزهایی که تلاش داشتید از آنها دوری کنید، توجه کنید. شاید دائم در حال به تعویق انداختن مکالمه با فردی که دوستش دارید بودهاید، صرفا از ترس اینکه احساس ناخوشایندی به شما دست دهد. و یا شاید از پذیرفتن مسئولیتی که فکر میکنید در محل کار شما را احمق یا بیکفایت جلوه خواهد داد اجتناب میکنید.
صرف نظر از مشکلات، زمینه را برای روبه رو شدن با ترسهای خود فراهم کنید. به این معنی که خود را در شرایطی قرار دهید که احساسات طبیعی خود را نشان دهند. سپس به جای اینکه این احساسات را تغییر دهید، سعی کنید با دیدگاهی متفاوتتر و با کنجکاوی بیطرفانه آنها را بررسی کنید:
این احساس را دقیقا با کدام قسمت از بدن خود حس میکنید؟ اگر این عواطف صدا داشتند، چه چیزی میگفتند؟ و اینکه این احساس دقیقا کجا به درد شما خواهد خورد؟
ممکن است حس کنید مغز شما دارد عاصی میشود؛ جای نگرانی نیست، با قدمهای آهسته همچنان به راه خود ادامه دهید. میتوانید زمان محدودی را برای فکر کردن در مورد احساساتی که آزارتان میدهند تایین کنید. ممکن است ابتدا فقط از ۱۰ ثانیه شروع کنید و آن را به ۳۰ ثانیه برسانید، سپس با ۲ دقیقه و حتی بیشتر ادامه دهید.
میتوانید به صورت روزانه خود را به چالش بکشید و میزان تمایل خود را برای تجربه کردن احساسات منفی بیازمایید و سعی کنید هر روز بهتر از دیروز عمل کنید. هر چه با ذهن باز تر به استقبال این عواطف منفی بروید متوجه میشوید که:
• احساسات منفی که باعث ناراحتی شما میشدند دیگر به قدرتمندی سابق نیستند
• تمایل و تحمل شما برای رویارویی با احساسات منفی و ناخوشایند بیشتر از پیش شده است
تمامی اینها نشانه خوبی هستند!
ولی توجه داشته باشید که روش پذیرش احساسات را به عنوان راهی برای رهایی از ٖآنها دنبال نمیکنید. هدف ما از این روش، رویارویی و قبول تمامی عواطفی است که به سراغمان میآیند، نه تغییر آنها. در غیر این صورت شکست خورده و در دام افکار ذهنیتان میافتید. هرچه برای رو به رو شدن با احساسات منفی خود آمادهتر و قویتر باشیم، بیشتر میتوانیم به مسائلی که برایمان اهمیت بیشتری دارند توجه کنیم و از همه جنبههای زندگی ، اعم از خوبیها و بدیهای آن، لذت ببریم.