زمانی که حس درونی شما از زمان با دنیای واقعی همخوانی نداشته باشد، تنها مشکلی که از آن رنج خواهید کشید بیخوابی نخواهد بود.
طبق پژوهشها، این عدم تطابق میتواند مشکلاتی همانند بیماری حرکت ایجاد کند؛ یعنی زمانی که استنباط از حرکت با دنیای واقعی تطابق ندارد.
این عارضه میتواند افرادی که مرتب زمان کاری خود را عوض میکنند یا در شیفتهای متفاوتی از شبانهروز فعالیت میکنند را تحتتاثیر قرار دهد.
به گفتهی محققان، این بیماری با نوع مشخصی از ریاضی قابل توجیه است.
برخی مشکلاتی که در پی برهم خوردن تعادل زمانی بدن ایجاد میشوند عبارتاند: افسردگی، سندروم متابولیک و اختلال در حافظه.
با وجود بهدست آوردن این نتایج، محققان هنوز اطلاعات دقیقی از چگونگی عملکرد ساعت درونی بدن ندارند.
پروفسور ون ایی و همکارانش از دانشگاه ردبود هلند، از استنتاج بیزین (Bayesian inference) برای حل مشکل ریتم شبانهروزی استفاده میکنند؛ این استنتاج به توصیف عملکرد مغزی برای پیشبینی و تحلیل حوادث آینده کمک میکند.
برخی سلولهای عصبی موسوم به نورونهای ضربانساز، مستقیما به نور پاسخ میدهند؛ در نتیجه امکان تطبیق زمان بدن با محیط خارج را فراهم میکنند. سایر سلولهای عصبی ضربانساز، به نور مستقیما پاسخ نمیدهند بلکه به سیگنالهای درونی اتکا میکنند. در تعامل باهم، این دوگروه از سلولهای عصبی میتوانند ریتم شبانهروزی بدن را تنظیم کنند. هنگامی که یک گروه از آنان با اختلال مواجه شود، زمان به درستی در بدن تفسیر نخواهد شد و نتایج زیانآوری برای سلامت فرد بههمراه خواهد داشت.
لازم به ذکر است بیشترین اختلالی که این بیماری ایجاد میکند در برنامه و کیفیت خواب فرد است؛ هرچند دربرخی موارد ممکن است باوجود بههم خوردن ریتم بدن، فرد با اختلالات خواب مواجه نباشد؛ اجتناب از سایر مشکلات ایجادشده غیرممکن است. باور عمومی براین اساس بنا شده است که اختلال در ریتم شبانه روزی، به مشکلات خواب منجر میشود و این موضوع، ریشهای برای سایر عوارض است اما با نگاهی دقیق و جامعتر به نتایج تحقیقات انجامشده در این زمینه، تناقضات فراوانی مشاهده خواهند شد که نیاز فراوان به تحقیقات گستردهتر را نشان میدهند.