انتشار این مقاله


سرجیو کاناورو: آیا عمل پیوند سر او انجام خواهد گرفت؟

آیا به زودی شاهد اولین عمل پیوند سر خواهیم بود؟ کاناورو جوابش به این سؤال مثبت است و او مردی است که این عمل را انجام خواهد داد. ولی آیا همه چیز به همین سادگی است؟

آیا به زودی شاهد اولین عمل پیوند سر خواهیم بود؟ کاناورو جوابش به این سؤال مثبت است و او مردی است که این عمل را انجام خواهد داد.


در سال ۲۰۱۵، کاناورو قصد خود را مبنی بر عمل جراحی پیشگامانه‌‌ای برای پیوند سر مردی روسی به نام Valery Spiridonov اعلام کرد. این مرد نوعی بیماری دژنراتیو عضلانی دارد. بدنی هم که در این عمل جراحی باید اهدا شود مشخصاً معلوم نشده است. با این حال کمی پس از این خبر کاناورو اعلام کرد که اولین پیوند سر روی بیماری چینی انجام خواهد شد.

با توجه به اهمیت موضوع بهتر است اول کمی با خود سرجیو کاناورو و زمینه‌ی کاریش آشنا شویم. جراح مغز و اعصاب ایتالیایی، متولد تورین، فعالیت پر ثمری در عرصه‌ی تحقیق و پژوهش داشته است. نام او را می‌توان در بخش نویسندگانِ ۱۱۲ مقاله در PubMed پیدا کرد که از سال ۱۹۹۰ تاکنون منتشر شده‌اند. زمینه‌ی مورد علاقه‌ی او برای تحقیق درد، مخصوصاً سندرم درد مرکزی۱ است.

اولین مقاله‌ی کاناورو درباره‌ی پیوند سر سال ۲۰۱۳ منتشر شد ولی علاقه‌ی او به جراحی پیوند رادیکال به ۲۵ سال پیش برمی‌گردد؛ زمانی که او  مقاله‌ای با عنوان “پیوند کلی چشم برای نابینایان: چالشی برای آینده” را منتشر کرد. او جوانب پیوند چشم برای یک فرد کور را قبل از اتصالش به مغز با تحریک رشد عصب اُپتیک بررسی کرده بود. او هیچگاه به بازبینی این ایده نپرداخت!

در مقاله‌ی سال ۲۰۱۳ علاوه بر نام خود کاناورو دو کلمه‌ی اختصاری هم سر زبان‌ها افتاد. HEAVEN۲ به معنای “اقدام به آناستوموز یا اتصال سر” است و به پروژه‌ی کلی اولین عمل پیوند سر اشاره دارد. GEMINI، ریشه‌یابی چیزی که واضح نیست روش کلیدی برای امکان‌پذیر کردن پیوند سر می‌باشد: فیوز یا اتصال دو طناب نخاعی قطع‌شده.

ادغام یا اتصال مجدد طناب نخاعی و ظرافت این کار تکنیکی بسیار چالش‌برانگیز است. این عمل هدف کلی در آسیب نخاعی است؛ قدرت اتصال مجدد طناب نخاعی قطع‌شده که می‌تواند به افراد توانایی حرکت و احساس دوباره دهد.

کاناورو ادعا دارد که راهِ حل کردن مشکل را یافته است. در سپتامبر ۲۰۱۶ او اعلام کرد که GEMINI عملیاتی شده و ادغام نخاعی انجام گشته است. راز این عمل ترکیبی از برشی بسیار سریع و تیز (برای به حداقل رساندن آسیب به سلول‌های عصبی) و PEG (پلی اتیلن گلیکول) می‌باشد. کاناورو می‌گوید این ماده توانایی غیرمعمولی برای اتصال مجدد تدریجی غشای سلول عصبی‌ای دارد که فشار مکانیکی را تحمل کرده است.

C-Yoon Kim، همکار کره‌ای کاناورو گزارش کرد که پلی اتیلن گلیکول بازیابی نسبی عملکرد حرکتی را در موش‌هایی که نخاع‌شان قطع شده انجام می‌دهد. مقاله‌ی کیم و همکارانش تنها شاهدی بر عملکرد موفق GEMINI بوده و نتایج آن زیاد هم چشمگیر نیست. در مقایسه با گروه کنترل موش‌های درمان شده با PEG فقط کمی بهتر از ضایعه بهبود یافتند اما این تفاوت از لحاظ آماری زیاد معنادار نیست. همه موش‌های گروه کنترل و ۳/۸ گروه درمان شده در طول ۲ هفته مردند.

مثل موش‌ها، کیم و همکارانش اثرات همین آزمایش را در موش‌های صحرایی۳ نیز مطالعه کردند ولی نتایج آن مطالعات بدون پایان ماند؛ چون بیشتر جانورها بر اثر “طوفانی که آزمایشگاه زیرزمینی را پر کرد” مردند.

از اتصال نخاعی که بگذریم، پیوند سر به اتصال رگ‌های خونی نیز نیازمند است؛ چون بالاخره سر باید از بدن جدیدش خون بگیرد. این مورد نیز چالشی عملی است ولی نه به اندازه‌ی اتصال نخاعی. به همین شکل قبلاً هم در سال ۱۹۰۸ چارلز گوتریه سر یک سگ را به بدن یک سگ دیگر متصل نموده بود و چندین مورد موفقیت‌آمیز هم از این روش دلهر‌ه‌آور تاکنون دیده شده است.

کاناورو و تیم چینی همکارش اخیراً به وجود آوردن موشی صحرایی با دو سر را گزارش کردند اما در این عمل تلاشی برای اتصال نخاعی انجام نگرفت و قصد آن فقط اتصال مجدد عروق خونی بود که به سر دوم اجازه داد تا برای ۶ ساعت زنده بماند.


از تکنیک که بگذریم جنبه‌های اخلاقی قضیه چه می‌شود؟ آیا این آزمایش‌های حیوانی تاکنون توجیه‌پذیر بوده‌اند؟ در مورد انسان‌ها چه؟ حتی در خوشبینانه‌ترین حالت هم کسی که زیر تیغ کاناورو برود خطر بالایی از مرگ، فلجی و درد او را تهدید می‌کند؛ همان سندرم درد مرکزی که کاناورو زندگی علمی خود را به آن اختصاص داده است.


مقاله‌ی مرتبط: وقت آن رسیده تا درباره‌ی پیوند سر جدی‌تر حرف بزنیم!


حتی با رضایت کامل بیمار معلوم نیست که بریدن سر با سوگندنامه‌ی بقراط سازگاری داشته باشد یا نه. به احتمال زیاد کاناورو کمیته‌ی اخلاق بیمارستانی را پیدا خواهد کرد که تحقیق و عملش را تأیید کند ولی آیا با صرف تأیید یک کمیته‌ی اخلاق کار او اخلاقی می‌شود؟ شایسته است در این جا کلماتی از مقاله‌ای درباره‌ی اخلاق را که سال ۲۰۰۱ در  the Lancet چاپ شده نقل کنیم:

وقتی تصمیمات بر عهده‌ی پزشکان فردی یا استانداردهای اخلاقی محلی گذاشته می‌شود، باید به دنبال آن منتظر پیشامدهای غیراخلاقی نیز باشیم… احکام عمومی توسط پزشکانی که قصد سوءاستفاده هم ندارند، بر اساس استاندارهای مراقبتی محلی و پس از تأیید توسط کمیته‌های اخلاق محلی [تحقیق‌هایی که استانداردهای بسیار مقبولی مثل اعلامیه‌ی هلسینکی را خدشه‌دار می‌کنند] وضعیت اخلاقی را بهتر نمی‌کند.

کاناورو در هر حال باید این حرف‌ها یادش بیاید؛ چون همه‌ی آن‌ها را ۱۶ سال پیش خودش نوشته است!

در کل، زیاد به نظر نمی‌آید که کاناورو برای این عمل آماده باشد و من شک دارم حتی برای آن اقدام نماید. او در انگیزه و آزمایش‌های حیوانی‌اش مصمم ظاهر می‌شود و با این که آن‌ها بی‌نتیجه مانده‌اند ولی کاملاً بی‌ارزش نیستند. اما واقعیت این است که کاناورو اول باید نشان دهد که تکنیکش برای اتصال مجدد دو قسمت نخاع یک جانور کار می‌کند و بعد باید به سراغ دو جانور برود.

همانطور که P. Z. Myers  گفته: “یک سگ به من نشان دهید که با بدن پیوندی روی سکو راه می‌رود” و فقط آن زمان شاید بتوان راجع به کارآزمایی روی انسان فکر کرد.


مقاله‌ی مرتبط: این مرد روسی اولین کسی است که برای پیوند سر زیر تیغ جراحان خواهد رفت!


نمی‌دانم مقایسه‌ی کاناورو با پیشگام نچندان موفق درمان با سلول‌های بنیادی، پائولو ماکچیارینی درست است یا نه؟ قطعاً شباهت‌هایی بین این دو جراح وجود دارد؛ مثل علاقه‌ی هر دو آن‌ها به عمومی کردن مسائل و ادعای یافتن هدف نهایی زمینه‌های خودشان در پزشکی. امیدوارم سرنوشت کاناورو مثل ماکچیارینی نشود، شهرتش نابود نگردد، اعتبار علمیش زیر سؤال نرود و بیمارانش نمیرند!


پی‌نوشت:

  1. در این بیماری آسیب به مغز و نخاع به درد مزمنی می‌انجامد که معمولاً درمان آن دشوار می‌باشد.
  2. HEad Anastomosis VENture
  3. rats
علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید