امروزه گوشی موبایل به وسیلهای دم دست تبدیل شده که حتی در رختخواب هم از آن دل نمیکنیم. نویسنده مقاله برای مدتی تصمیم به تحریم این وسیله گرفته و نتایج این تصمیم را گزارش کرده است. با ما همراه باشید…
همسرم همیشه از کار کردن من با گوشی در اتاق خواب شکایت میکرد و میگفت درست مانند خرگوش آزمایشگاهی که همیشه در حال فشار دادن اهرم است، با موبایل مشغول هستم.
چند ماه پیش تصمیم گرفتم که میان زندگی کاری و خانوادگی خود تعادل بهتری برقرار کنم. قدم اول ممنوع کردن ورود گوشی موبایل به اتاق خواب بود. درنتیجه، وقتی ساعت ۳ نصف شب از خواب بیدار میشدم، برای چک کردن ایمیل یا حساب اینستاگرام خود وسوسه نمیشدم.
قبل از این تصمیم، هیچگاه ۸ ساعت مداوم بدون گوشی موبایل را تجربه نکرده بودم. با این تصمیم خود را محدود کردم. در روزهای اول چنانچه پس از ساعت ۵ صبح از خواب بیدار میشدم، اجازه داشتم به گوشی خود که در ۵ ساعت گذشته در آشپزخانه کنار قهوه ساز در حال شارژ شدن بود، دست بزنم؛ سپس میتوانستم با این وسیله دوستداشتنی به رختخواب خزیده و با جایزه خود مشغول شوم.
مشغول شدن با گوشی تا پاسی از شب و قرار دادن آن در کنار خود تا صبح برای حفظ سلامتی بدنم خوب نبود. طبق تحقیقات استفاده از گوشیهای هوشمند به صورت شبانه، به کیفیت خواب آسیب میزند و این به نوبه خود بهرهوری کاری روز بعد را کاهش میدهد. گوشیهای ما از منابع اصلی استرس هستند. پیامهای پی در پی اپهای این وسیله ما را عصبی کرده و تمرکزمان را به هم میریزند؛ با این پیامها همواره حس میکنیم باید کاری انجام دهیم و آرامش از ما دریغ میشود.
با ماموریتی که برای خود ترتیب دادم، باید به هدف میرسیدم. پس به مدت ۲ هفته، ورود گوشی موبایل به اتاق خواب را ممنوع کردم. این دو هفته به صورت زیر پیش رفت:
در ابتدا عصبی میشدم
چند روز اول به محض بیدار شدن از خواب، احساس میکردم باید به دنبال کلید، کیف پول و عینک گمشده خود بگردم. کاملا عصبی بودم. خارج شدن از رختخواب و شروع فعالیتهای روزانه بدون چک کردن گوشی طاقتفرسا بود. قطعا بزرگترین آرزوی من در آن لحظات دستیابی دوباره به همراه همیشگیام بود که رویایی بیش به نظر نمیرسید. یک امتیاز به نفع همسرم و مقایسه خرگوشی او به ثبت رسید.
اما نهایتا میزان استرسم کاهش یافت
با اتمام هفته اول متوجه شدم که چه هنگام صبح و چه در حالت کلی، میزان استرسم کاهش یافته است. از آنجا که گوشی وجود نداشت تا ایمیل ضروری یا آپدیت جدید رسانههای اجتماعی را به اطلاع من برساند، چرخه نگرانیهای روزانه ام متوقف شد؛ چرخهای که همیشه در زوایای پنهان مغزم مشغول فعالیت بود.
آیا کسی به من ایمیل زده است؟ آیا اتفاق مهمی در توئیتر گزارش شده است؟
توان فکر کردن به این مسائل از من گرفته شده و حالت ذهنی مناسب برای اندیشههای خلاقانه و پر مفهوم دوباره به من بازگشته بود.
توانستم بیشتر بخوابم
مدت و کیفیت خوابم به صورت قابل توجهی افزایش یافت. مورد اول چندان عجیب نیست؛ اگر همیشه موقع بیدار شدن شبانه از خواب به گوشی خود دست بزنیم، طبیعتا خواب کمتری خواهیم داشت. قرار دادن گوشی در خارج از اتاق خواب به این معنا بود که مجبورم دوباره بخوابم. در پایان دومین هفته، یک ساعت خواب عصر به میزان خوابم اضافه شده بود. فراتر از این موضوع، کیفیت خوابم بود که احساس میکردم خیلی بهتر شده است. واقعا این مورد را انتظار نداشتم. پس از چند روز مغزم متوجه شده بود که شب برای خواب است نه بازی کردن با گوشی! برای اولین بار در طول سالهای گذشته، خواب آسوده را تجربه کردم.
احساس سلامت بیشتری داشتم
قبلا همیشه علامتهای بیضرر و معمولی را که در بدنم وجود داشت، به خطرناکترین بیماریهای موجود نسبت میدادم. هیچوقت به این فکر نمیکردم که شاید سرما خوردهام؛ اولین چیزی که به ذهنم میرسید، شایعترین علامتهای تب دانگ بود.
با ممنوعیت چند روزه گوشی، مشخص شد که اکثر مشکلات سلامتم ناشی از صغحه گوشی و استراحت کم بود. قبل از این تصمیم، همیشه چشمانم خشک میشد و خارش داشت. تشخیص من تجربه اولین علائم کوری بود!
با کنار گذاشتن گوشی، این علائم برطرف شد. چشم پزشکم راست میگفت؛ همگی ناشی از خستگی چشم بود. درد انگشست شستم که فکر میکردم از آرتریت باشد، ازبین رفت. تشخیص جدیدم این بود: التهاب تاندون انگشتم به علت قرار دادن مداوم آن روی گوشی با هر زاویه ممکن بوده است.
کارمند بهتری شدم
دارای تیپ شخصیتی A شدم؛ کسی که در قرن ۲۱ کار و زندگی میکند. به این معنا که گمان کردم وجودم برای هر پروژهای ضروری است.
قبلا همیشه شنیده بودم که چرا وقت کافی برای انجام کارهایم ندارم.
پس از چند روز جواب ندادن به ایمیلها متوجه شدم، به راستی اتفاق بدی نیفتاده است. برنامه کاریام به خوبی پیش میرود و هرگز از رئیسم شکایتی نشنیدم.
آرامش بیشترم باعث بهتر شدن فعالیت کاریام شد. بهرهوری روزانهام افزایش و تعداد اشتباهاتم کاهش یافت. همکار بهتری شدم؛ چرا که حالت ذهنی شفاف تری داشتم و برای کارها داوطلب میشدم.
در نهایت، برای برقراری تعادل بین کار و زندگی باید این دو را از هم جدا کرد. ۸ ساعت دور بودن از گوشی موبایل، وسیلهای که کار را وارد زندگی میکند، این هدف را میسر کرد.