انتشار این مقاله


١٠ پزشك شرور كه خلاقانه از بيماران خود سواستفاده مى كردند

هیچ چیز سر پوشیده ای که چرا دکترها به عنوان مهم ترین اعضای جامعه در نظر گرفته می شوند وجود ندارد، اما متاسفانه به خاطر کارورزان پزشکی منحرف و فاسد، انسانیت رنگ باخته است. گفته می‌شود چیزهای بدتری هم وجود دارند که می توان متصور شد، ولی وقتی فرشتگان پزشکی تبدیل می شوند به اهریمن […]

هیچ چیز سر پوشیده ای که چرا دکترها به عنوان مهم ترین اعضای جامعه در نظر گرفته می شوند وجود ندارد، اما متاسفانه به خاطر کارورزان پزشکی منحرف و فاسد، انسانیت رنگ باخته است. گفته می‌شود چیزهای بدتری هم وجود دارند که می توان متصور شد، ولی وقتی فرشتگان پزشکی تبدیل می شوند به اهریمن و شیطان، حتی مثبت نگرانه ترین تصورات هم محدودیت خواهند یافت.
در پایین فهرست ده تا از شرورترین پزشکان تاریخ ثبت شده است. پزشکانی که باید در ER (مرکز فوریت ها) از آن ها دوری کنید.
شماره ۱۰ _دکتر والتر فری من ۱۹۷۲_۱۸۹۵

والتر جکسون فری من II یک پزشک آمریکایی و عضو انجمن روان شناسی آمریکا بود.
هر چند او تنها فردی است که در فهرست ها عمل مجرمانه مستقیمی روی بیماران اش انجام نداده، ولی می توان او را به خاطر زیان رساندن به تعداد ۳۴۰۰ نفر با استفاده از یک روش پزشکی بسیار بحث برانگیز و مبتدی مورد سرزنش قرار داد. (قطعه بری یا برش قسمتی از مغز).
جراحی های او با فرستادن یک وسیله فلزی به گوشه هر کاسه چشم، و پایین و بالا کردن آن انجام می شد، و از اینرو طاقت فرسا شدن اتصالات به کورتکس قدامی (پشتی) و جویی را به همراه داشت. این روش نیاز به جراح مغز و اعصاب نداشت، و می توان آن را خارج از اتاق عمل جراحی و بدون استفاده از بیهوشی انجام داد. فری من معمولا از ماشین ون خودش برای اتاق جراحی استفاده می کرد، که اسم آن را هم گذاشته بود (لوبوتو موبیل) یا خودروی قطعه بری.
دکتر فری من در نهایت از اجرای عمل جراحی منع شد، و این به خاطر مرگ برخی از بیماران وی به خاطر خونریزی مغزی بود.
شماره ۹_دکتر لیندا بورفیلد ۱۹۳۸_۱۸۶۷

دکتر لیندا بورفیلد که بیماران خواهان نامیدن او به لقب دکتر خطر بودند، و عجیب این بود که این قضیه اصلا پرچم سرخی به پا نکرد.
او از لحاظ فنی یک پزشک نبود و هرگز از دانشگاه علوم پزشکی فارغ‌التحصیل نشده بود، و تنها به عنوان یک مدیر کلینیک پزشکی و نیز یک کارورز پزشکی دارای مجوز در ایالات متحده آمریکا _ایالت واشنگتن کار کرده بود.
او فردی بدنام است، نه تنها به خاطر جان هایی که گرفته (۱۵ بیمار بنا بر فهرست ثبت شده پلیس رسمی)، بلکه به خاطر رواج دادن روش های خطرناک برای درمان بیماری ها.
دکتر بورفیلد این ایده را ترغیب کرد که روزه داری و پرهیز از خوردن، تمام (تقریباً تمام) بیماری ها را درمان می کند _از سرماخوردگی ساده گرفته تا بیماری بدخیمی. برای این منظور، او بیماران خود را در معرض یک رژیم غذایی بی رحمانه قرار داد، که فاقد عناصر مغذی ضروری بود. آن تنها شامل دو کاسه سوپ گوجه فرنگی و یک یا دو پرتقال کوچک در هر روز به مدت یک ماه کامل می شد.
در سال ۱۹۱۲ او محکوم به دو سال زندان شد. این اتهام او بعد از مرگ کلار ویلیام سون که زن بریتانیایی ثروت مندی بود، صورت گرفت، و متهم به آدم کشی شد. این زن هنگام مرگ کمتر از ۵۰ Ib وزن داشت. پس از آزاد شدن او از زندان او کلینیکی را بازگشایی کرد که به عنوان مکتب سلامت نام گذاری شد، و در آنجا او به گرسنه نگه داشتن بیماران ساده لوح که در پی درمانی معجزه آسا بودند، ادامه داد.
دکتر خطر در سال ۱۹۳۸ درست زمانی که درمان روزه داری را روی خودش پیاده کرده بود، مرد و از دنیا رفت.

شماره ۸_دکتر مارسل پتیوت ۱۹۴۶_۱۸۹۸

مارسل اندره هنری فلیکس پتیوت یک قاتل سریالی فرانسوی بود، که فعالیت محرمانه خود را در طی جنگ های جهانی اول و دوم انجام داد. آنچه که باعث می شود دکتر پتیوت به عنوان یک شخص واجد شرایط در لیست ما باشد، تعداد ۶۰ کشته از بیماران می باشد.
پس از جراحت در جنگ جهانی اول و روانه خانه شدن، پتیوت دانشکده پزشکی را تمام کرد، و به عنوان یک پزشک مقیم بیمارستان، در یک بیمارستان ذهنی روانی شروع به کار کرد، که منصوب شدن او به این کار بحث انگیز بود. چرا که او خودش دارای بسیاری از امراض روانی در طی جنگ بزرگ بود.
پس از پزشکی مقیم، دکتر پتیوت سعی کرد تا بیماران را با اعتبارنامه قلابی جذب کند، و شهرت فابل توجهی برای عملکردش ایجاد نمود. ولی شایعات درباره سقط جنین های غیر قانونی و تجویز بیش از اندازه داروهای اعتیاد آور در کلینیک اش پیچید.
اولین قربانی پتیوت شخصی به نام لوئیس دلاوو بود، که دختر یکی از بیماران کهن سال بود و دکتر با این دختر ارتباط برقرار کرده بود. دلاوو ناپدید شد، و همسایگان گزارش دادند که دکتر پتیوت یک صندوق را در ماشین اش گذاشته بود. پلیس بررسی ها را شروع کرد، و در نهایت پرونده را با عنوان شخص فراری ختم کرد.
واقعیت درباره دکتر پتیوت زمانی آشکار شد که همسایگان مجدد به پلیس شکایت کردند. این بار به خاطر تعفن و بوی گند، و میزان زیادی از دودی که از دودکش او بیرون می آمد. به خاطر ترس از آتش سوزی. پلیس آتش نشانی را حاضر کرد، و آن ها به خانه وارد شدند تا آتش را در زیرزمین (اجاق ذغالی) مهار کنند.
در داخل آتش، و نیز در خود زیرزمین اندام های بدن انسان پراکنده بودند. پس از محاکمه، پتیوت در سال ۱۹۴۶ می روز ۲۵ ام گردن زده شد.
شماره ۷ _دکتر مایکل سوانگو متولد ۱۹۵۴

مایکل سوانگو یک دکتر پزشک سابق کارمند نیروی دریایی آمریکا، و یک قاتل سریالی بود، که بیش از ۶۰ مورد مرگ به او نسبت داده می شود. مثل تقریبا همه دکترهای دیگر که در فهرست ما قرار دارند.
پیشه دکتر سوانگو به عنوان یک قاتل سریالی دست به دست همراه با عملکرد کلینیکی اش می گردد.
پرستارانی که با دکتر سوانگو کار می کردند، متوجه شدند که به وضوح بیماران سالم به طور سرامیز با تعداد فراوان می مردند. هر دفعه، سوانگو پزشک مقیم بیمارستان بود، این اتفاق ها می افتاد.
یکی از پرستاران متوجه شد که او به بیماری در حال تزریق بود، که بعداً آن فرد به شدت مریض می شود. همکاران او هم متوجه شدند که هر وقت سوانگو قهوه یا غذا می آورد، بیشترشان دچار بیماری می شدند، بدون هیچ دلیلی.
سوانگو به خاطر مسموم کردن بیماران و همکاران اش مجرم شناخته شد، و پنج سال حبس در زندان برای او بریده شد.
ولی این پایان کار سوانگو نبود. پس از آزادی از زندان، او به واسطه جعل اسناد نام خود را عوض کرد، و دوباره با نام دکتر دانیل جی آدامز وارد عرصه پزشکی شد. همانطوری که می توانید انتظار داشته باشید، بیماران و همکاران او خیره مردند، و از دنیا رفتند. برای بار دوم هم مورد بررسی و بازپرسی قرار گرفت، و این دفعه به زیمبابوه فرار کرد، تا از اتهام های مجرمانه خود بگریزد. همانطوری که می توان حدس زد، در آنجا هم به عنوان یک دکتر شروع به کار کرد.
دکتر سوانگو در سال ۲۰۰۰ در نهایت شکست خورد، و متهم به قتل و کلاهبرداری شد. او متهم به سه دفعه اعدام متوالی شد. در طول محاکمه، بازپرسان متن هایی از یادداشت های دکتر سوانگو را خواندند، که بیان می داشت او هنگام انجام اعمال مجرمانه لذت می برد.

شماره ۶_دکتر جایانت پاتل متولد ۱۹۵۰

جایانت موکوندرای پاتل تنها پزشکی است که در فهرست ما قرار میگیرد و با اینکه ۸۷ کشته به جای گذاشته، هیچ آزمایشی انجام نداد، و هیچ مشکل روانی یا نیت قتل نداشت. مساله پاتل مربوط می شد به نبود بهداشت و عدم مهارت وی.
پاتل یک جراح هندوستانی است که به آمریکا مهاجرت کرد. در حالی که در پورتلند ایالت اورگان کار می کرد. همکاران وی بیان داشتند که پاتل بدون این که وظیفه جراحی داشته باشد، به این کار اقدام می کند، و بیماران سایر جراحان را عمل می کند، و بدون ضرورت جراحی می کند، و سبب جراحت و مرگ و میر سنگین شده است.
در سال ۲۰۰۳، پاتل به استرالیا مهاجرت کرد، و در آنجا هم بی کفایتی عملکردش به سرعت تشخیص داده شد. همکاران وی در آنجا ادعا داشتند که جراحی او منسوخ و نامرتب است.
پرستاران ادعا کردند که آن ها بیماران شان را از دید او مخفی نگه می داشتند، وقتی می دانستند که دکتر در بیمارستان است. او به نام دکتر مرگ لقب گرفت، و بیان شد که به خاطر مخفی ساختن بی کفایتی هایش وی به تغییر رکورد های پزشکی اش دست زد.
پاتل مرتبط است با حداقل ۸۷ مرگ و میر در میان ۱۲۰۲ بیماری که بین سال های ۲۰۰۳ و اوایل ۲۰۰۵ درمان شان کرده، ولی با توجه به اینکه عملکرد وی دوره ۲۰ ساله را در بر می گیرد، تعداد واقعی قربانی هایش یک سر باقی خواهد ماند.
در سال ۲۰۱۰، پاتل متهم شد به قتل غیر مجاز سه بیمار و آسیب رساندن به چهارمی. او نسبت به اتهام های وارده اعتراض داشت، ولی در نهایت متهم شناخته شد، و به هفت سال حبس در زندان متهم گردید.
شماره ۵_دکتر جان بودکین آدامز ۱۹۸۳ _۱۸۹۹

جان بودکین آدامز یک پزشک بریتانیایی بود، یک متهم به کلاه برداری و مظنون به قاتل سریالی، طی یک دوره ده ساله (۱۹۵۶ _۱۹۴۶). تعداد ۱۶۰ نفر از بیماران وی در شرایط مشکوک از دنیا رفتند، و نیز مشکوک تر از همه اینکه تقریبا تمام بیماران که فوت کردند، برای او پول یا سایر دارایی های با ارزش را به میل خود باقی گذاشتند.
رشته پزشکی آدامز بیهوشی بود، ولی پشتکار نداشت، و خیلی سریع بعد از شروع به کارش به او لقب اشتباه کار دادند. او طی عمل های جراحی، به خواب می رفت، و کیک می خورد، و پول می شمرد، و حتی لوله های گاز بیهوشی را قاطی می کرد، و این کار باعث می شد بیماران طی عمل جراحی به هوش بیایند.
علیرغم اینکه آدامز به دور از فنون فنی چشم گیر بود، او توانست ثروت مندترین پزشک در انگلستان تا سال ۱۹۵۶ شود، و این تا حد زیادی بدان سبب بود که تمام بیماران در حال مرگ اش موافقت می کردند که دارایی های با ارزشی برای او باقی بگذارند. دکتر آدامز هرگز به خاطر هیچ یک از جرم هایی که کرده بود محکوم نشد، هر چند چندین دفعه به دادگاه کشیده شد. تعقیب قضایی قادر نبود تقصیرهای او را در هر یک از مرگ های مشکوک ثابت کند، ولی نظر کلی بر آن است که آدامز یک قاتل سریالی بود که از زیر آن در رفت.

شماره ۴_دکتر H.H هولمز ۱۸۹۶_۱۸۶۱

هرمن وبستر ماجت (a.k.a دکتر هنری هووارد هولمز) یک فارغ التحصیل از دانشکده پزشکی میشیگان بود، و یکی از اولین قاتلان سریالی آمریکایی مد نظر بود. ولی در عین حالی که تعدادقاتل های سریالی در گوشه ای تاریک کمین می کنند، ولی هولمز تا جایی پیش رفت که یک هتل احداث نمود، که با در نظر داشتن قتل در آنجا، به طراحی آن پرداخت.
پس از تکمیل خانه ترور (همان هتل) که دارای گودال های اسیدی و تخت خواب های تعبیه شده با خطوط لوله گاز، دالان های سری و حتی یک چارچوب شکنجه بود، هولمز قربانیان مونث را از میان کارکنانش و نیز مهمانان هتل انتخاب کرد.
پس از مرگ در اثر شکنجه، اجساد قربانیان به زیرزمین انداخته می شد، که در آنجا هولمز آن ها را کالبدشکافی ظریفی می کرد، و گوشت شان را تمیز می کرد، و به مدل های استخوانی تبدیل می کرد. هر چند تعداد تشخیص داده شده قربانیان ۲۷ نفر بود، ولی پلیس اظهار داشت جسد بعضی از قربانیان به قدری تجزیه شده بود که بازشناسی دقیق تعداد اجساد در حقیقت دشوار بود.
برخی گزارش و پیشنهاد می دهند تعداد ۲۰۰ نفر پایان زندگی شان در هتل هولمز بوده است.
شماره ۳_دکتر هارولد شیپ من ۲۰۰۴_۱۹۴۶

هارولد فردریک شیپ من یک پزشک بریتانیایی بود، و یکی از قاتلان سریالی در تاریخچه ثبت شده می باشد. او مسئول برای بیش از ۲۵۰ مرگ شناخته شده است.
پس از فارغ التحصیلی از دانشکده Leeds، شیپ من یک عضو محترم هیئت پزشکی بریتانیا شد. در سال ۱۹۹۳، او کلینیک خود را بنیان گذاشت. فعالیت های مجرمانه او تا سال ۱۹۹۸ ظهور نیافتند، تا اینکه یک پزشک در مورد نرخ بالای مرگ و میردر میان بیماران شیپ من شکایت کرد. بازجویی های پلیس این واقعیت را آشکار ساخت که دکتر شیپ من (shipman) به تجویز بیش از اندازه در حد مرگبار diamorphine به بیمارانش مبادرت می کند، و سپس به جعل اسناد پزشکی بیمار دست می زند، تا نشان دهد بیمار در وضعیت بدی بوده است.
هر چند دکتر shipman (شیپ من) به ۱۵ سال متوالی زندان محکوم شد، ولی زیاد در زندان باقی نماند، و در سال ۲۰۰۴خودکشی کرد.
شماره ۲_دکتر شیرو ایشی (shiroishii) 1959_1892

شیرو ایشی یک باکتری شناس ژاپنی و یک نایب ژنرال واحد جنگ میکروبی ارتش ژاپن بود.
پس از فارغ التحصیلی از دانشکده علوم پزشکی در سال ۱۹۲۲، دکتر ایشی به بیمارستان اول ارتش و دانشکده پزشکی ارتشی در توکیو منصوب شد. ولی در سال ۱۹۴۲ آزمایش های مشهور خود را روی انسان ها به عنوان پروژه ای سری برای ارتش ژاپن انجام داد.
قربانیان بی شمار او که برخی ده ها هزار می شمارند، عمدتا زندانی های چینی در زمان جنگ، و شهروندان آن کشور بودند. ایشی قربانیان اش را تنو می نامید (تنه درخت). که یا به خاطر بی اثر و خنثی دانستن قربانیان این نام را به کار می برد. یا در پوشش داستانی که به مردم محلی گفته می شد، که آن تأسیسات دارای چوب بری و الوار است.
آزمایش های او شامل سلاح های زیستی، کالبد شکافی موجود زنده، سقط جنین اجباری، سکته های شبیه سازی شده، حملات قلبی، سرمازدگی و پایین آوردن برگشت پذیر درجه حرارت یک موجود به صورت شبیه سازی می شد.
دکتر شیرو ایشی به خاطر جرم هایش هرگز تحت تعقیب قانونی قرار نگرفت. او به خاطر آزادی اش پیشنهاد تبادل اطلاعات حاصل شده با ایالات متحده آمریکا را داد.
شماره ۱_دکتر جوزف منگل (Josef mingle) 1979_1911

جوزف رودولف منگل (عزرائیل) در راس فهرست ما قرار می گیرد، عمدتا بدین خاطر که بیشترین شمار قربانی را داشته، و نیز قساوت بدلی غیر قابل تصوری با عنوان آزمایش های پزشکی که روی زندانی های اردوگاه متمرکز طی جنگ جهانی دوم صورت گرفته است.
پس از فارغ‌التحصیلی از دانشکده علوم پزشکی فرانکفورت، منگل به خدمت ارتش رفت، و سپس داوطلب خدمات پزشکی waffen ss شد، که در آنجا خود را یک سرباز جلوه داد. در سال ۱۹۴۳ به درجه کاپیتان رسید، و به عنوان افسر پزشکی اردوگاه به اردوگاه بدنام آزمایشی Auschwitz _Birkenay فرستاده شد.
منگل خیلی سریع شروع به سواستفاده از زندانی ها کرد. او خطوطی روی دیوار بخش کودکان کشید، ۱۵۰ سانتی متر از کف و کودکان کوتاه تر از آن خط به محفظه های گاز فرستاده شدند. باقی کودکان برای آزمایش های انسانی استفاده شدند. او به طور ویژه علاقه مند به دوقلو های همسان بود. پس از قرار گرفتن در اتاقک های ویژه، منگل تلاش کرد رنگ چشم دوقلو ها را بواسطه تزریق مواد شیمیایی به کره چشم تغییر دهد. او قطع و بریدن اندام های تحتانی را آزمایش کرد، و sterilisation و اعمال شوک به دختران را امتحان کرد.
پس از انجام آزمایش ها، افراد بازمانده معمولا کشته شدند، و اجساد آن ها کالبد شکافی شد. منگل در طول جنگ زنده باقی ماند، و پس از یک دوره زندگی به صورت ناشناس در آلمان به آمریکای جنوبی فرار کرد، که در آنجا توانست برای باقی زندگی اش از دستگیری دور باشد، علیرغم اینکه به عنوان یک جنایتکار جنگی به صورت بی رحمانه صید شد.

سپیده بویاقچی


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید