اسکنهای مغزی وجود ۴زیرگروه مختلف برای افسردگی را نشان میدهد که میتواند به تشخیص و درمان هر یک کمک فراوانی کند.
۴زیرگروه مختلف افسردگی به تازگی با پژوهشهایی که در رابطه با اسکن مغزی انجام شدهاست، کشف شدهاست که این تستها، فعالیتهای مختلفی برای نواحی گوناگون مغز نشان میدهند. نتایج این پژوهش میتواند برای اختصاصی کردن درمان هر یک از زیرگروهها مورد استفاده قرار گیرد.
دکتر کانر لیستون۱، سرپرست تیم تحقیقاتی، میگوید:
چهار زیرگروه مختلف افسردگی که موفق به کشف آنان شدهایم، دارای علائم گوناگون در بالین هستند اما نکتهای در این جا از اهمیت بیشتری برخوردار است، پاسخگویی مختلف بیماران هر زیرگروه به درمان است. ما اکنون قادر به پیشبینی دقیق این که آیا بیمار به درمانِ تحریک ترانسکرانیال مغناطیس خود پاسخ خواهد داد یا نه، میباشیم که در نوع خود، فوقالعاده است، چرا که سابقاً، حداقل ۵ هفته به طولی میانجامید که میزان تأثیرگذاری یک روش درمانی خاص تعیین شود.
مقالهی مرتبط: درمان افسردگی با امواج مغناطیسی
چهار زیرگروه مختلف افسردگی که اخیراً شناسایی شدهاند، عبارتند از:
- بیوتایپ ۱: با اضطراب، بیخوابی و خستگی شناخته میشود.
- بیوتایپ۲: با خستگی بیش از حد و کمبود انرژی شناسایی میشود.
- بیوتایپ ۳: دارای ویژگیهای عدم توانایی لذت بردن و کاهش سرعت حرکات و سخن گفتن است.
- بیوتایپ ۴: بیماران این گروه اضطراب، بیخوابی و کاهش سرعت حرکات را تجربه میکنند.
علت نامگذاری این گروهها با لفظ بیوتایپ (Biotype)، به علت داشتن منشأ بیولوژیکی تغییرات موجود در اسکن مغزی است. در گذشته برای تشخیص انواع مختلف افسردگی از علائم و نشانههای بیماری استفاده میشد اما این پروسه، همواره جوابهای راضیکننده و قطعی در اختیار پزشک قرار نمیداد. محققان امیدوارند که پیشگرفتن یک روش بیولوژیکی به تعیین دقیقتر نوع بیماری و در نتیجه، به کارگیری روش درمانی مناسبتر کمک کند.
دکتر لیستون اضافه میکند:
افسردگی معمولا بر اساس چیزی که تجربه میکنیم، تشخیص داده میشود اما پرسش و پاسخ از بیمار میتواند نتیجهای اشتباه را در پی داشته باشد؛ استفاده از اسکنهای مغزی، بسیار دقیقتر است.
تیم پژوهشی برای پیدا کردن الگوهای غیرمعمولی فعالیت مغزی در بیماران مبتلا به افسردگی، برای پیبردن به تغییراتی که منجر به بروز علائم افسردگی میشود، از ۷موسسهی تحقیقاتی گوناگون پژوهشهایی را آغاز کردهاند. آنان پیبردند که الگوها با هم جمع میشوند؛ برای مثال، گروهی دارای کاهش فعالیت در بخشی از مغز که برای ایجاد حس ترس مسئول است، میبودند. این بیماران با توجه به الگوی خاص خود، در ۴زیرگروه قرار میگرفتند و ویژگی معیوب شدن قسمت مرتبط با ترس مغز، در زیرگروههای ۱ و ۴ دیده میشد؛ هر دوی این گروهها با علائم مرتبط با اضطراب دستوپنجه نرم میکنند.
دکتر لیستون نتیجهگیری میکند:
مشخص کردن زیر گروهها در روانشناسی امری دشوار است و تنها مسئلهای مرتبط با افسردگی نیست. تعیین تستهای بیولوژیکی هدفمند که بتوانند به تشخیص زیرگروهها کمک کنند، میتواند برای تشخیص اختلالات روانی، نظیر اختلالات سایکوتیک، اوتیسم و سندرومهای سومصرف مواد بسیار مفید باشد.
پینوشت
۱.Coner Liston