هنگامی که درباره یک موضوع خاص اطلاعات زیادی دارید ممکن است بگویید که آن را مانند کف دستتان بلد هستید. اما همان کف دستتان را چقدر خوب می شناسید؟ سایر اعضای بدنتان را چطور؟ بسیاری از مردم اطلاعات نادرستی را باهم تبادل می کنند که در طول زمان پی به نادرستی آنها برده میشود. بدن انسان نیز مستثنا نیست و ممکن است اشتباهاتی در شناخت آن رخ دهد.
اگر شما معتقدید الکل بدن را گرم میکند (که نمیکند) یا نوزادان تازه متولد شده دردی احساس نمیکنند (که میکنند!)، این اعتقادات ریشه در صحبتهای مادربزرگهایمان دارد که زیاد تکرار شدهاند و معمولا هم به درستی آن ها شک نمیکنیم! امروزه نیز اطلاعات نادرستی درباره سلامتی و بدن انسان به سرعت در اینترنت پخش میشوند که گسترش آنها میتواند بسیار فجیع باشد.
انتشار یک مقاله در شبکههای اجتماعی که کار بی ضرری به نظر میرسد میتواند نتایج بسیار بزرگی در جامعه داشته باشد. ما به جامعه در این مورد بدهکاریم و باید به مردم کمک کنیم تا حقیقت را از میان اطلاعات درست و غلط زیادی که وجود دارند به درستی تشخیص دهند. خوشبختانه تحقیقات علمی ما را قادر میسازند که این مطالب را راستی آزمایی کنیم و از انتشار باورهای غلط جلوگیری کنیم. اگر این مطالب نادرست درباره سلامت و بدن انسان باشند، راستیآزمایی باورهای موجود و اصلاح آنها می تواند زندگی خیلیها را نجات دهد.
در این مقاله به بررسی ۸ باور رایج درباره بدن انسان می پردازیم که توسط علم امروز، رد شده اند!
۱. اثر انگشت هر انسانی کاملا منحصر به فرد است!
بیش ازیک قرن است که اثر انگشت نقش بزرگی در تجسسهای پلیسی بازی کرده است. کاربرد اثر انگشت در بازجوییهای پلیسی با مقالهای که Henry Faulds دانشمند و فیزیکدان اسکاتلندی در سال ۱۸۸۸ منتشر کرد، شروع شد. در این مقاله وی اثبات کرد که هر انسانی اثر انگشت منحصر به فرد خود را دارد.
امروزه هر اثر انگشتی در جایی نامناسب، میتواند برای اثبات مجرم بودن یک فرد کافی باشد. اگر چه راهی وجود ندارد تا به طور قطع اثبات کنیم که تمام خطوط ریز انگشتهای ما منحصر به فرد هستند (البته راهی به غیر از جمع کردن تمام اثرهای انگشت تمام انسانهایی که از ابتدا تا کنون زیستهاند و مقایسه آنها!)
مایک سیلورمن محقق علوم جنایی در انگلیس در مصاحبه با Telegraph گفته است که:
این غیرممکن است که اثبات کنیم اثر انگشت هیچ دو نفری شبیه هم نیست. همانطور که بردن مسابقههای بخت آزمایی غیرمحتمل است. اما بسیاری از افراد هر هفته این کار را تکرار میکنند!
اگر بسیاری از مردم به این باور داشته باشند که اثر انگشت در شناسایی مجرمان کاملا درست و به دور از خطاست عواقب بسیار جدی به بار خواهد آورد. در سال ۲۰۰۵، سایمون کول (Simon Cole)، جُرمشناس دانشگاه کالیفرنیا، مطلبی را منتشر کرد که ۲۲ مورد شناخته شده از اشتباهات استفاده از اثر انگشت در تاریخچه سیستم قضایی آمریکا را با جزئیات شرح میداد. وی تاکید کرد که باید این تصور غلط درباره اثر انگشت ازبین برود تا مبادا افراد بیگناه متهم شمرده شده یا حتی به خاطر جرم نکرده محکوم شوند.
مقاله مرتبط: چرا اثر انگشتها وجود دارند؟
۲. توانایی لوله کردن زبان یک ویژگی ژنتیکی است!
در سال ۱۹۴۰، آلفرد استرتونت (Alfred Sturtvant)، متخصص ژنتیک، مقالهای را منتشر کرد که در آن گفته شده بود ژنتیک، توانایی لوله کردن زبان را مشخص میکند. والدینی که این توانایی را دارند به احتمال زیاد فرزندانی با توانایی لوله کردن زبان خواهند داشت. تنها ۱۲ سال بعد متخصص ژنتیک دیگری به نام فیلیپ متلاک (Philip Matlock) این یافته را بر پایه مطالعات خود رد کرد. وی به بررسی ۳۳ گروه از دوقلوهای همسان پرداخت و متوجه شد که در ۷ مورد از آن ها یک قُل میتواند زبانش را لوله کند و قُل دیگر نمیتواند! از آن جایی که ژنوم دوقلوهای همسان کاملا یکسان است پس ژنتیک نمیتواند به عنوان عامل اصلی در توانایی لوله کردن زبان شناخته شود. و هنوز هم این تصور غلط درباره توانایی لوله کردن زبان حتی پس از گذشت ۶۵ سال از مطالعات Matlock وجود دارد. اگر چه این موضوع برای زندگی حیاتی نیست اما نداستن آن میتواند استرسزا باشد. John McDoland، زیست شناس تکاملی در مصاحبه با PBS گفته است که ایمیلهای زیادی از کودکانی که نگران این موضوع بودند که مبادا فرزند واقعی والدین خود نباشند دریافت کرده است.
مقاله مرتبط: حس ششم در ژن شماست!
۳. تنها پنج حس وجود دارد!
معمولا کودکان در مدرسه یاد میگیرند که ۵ حس دارند؛ بینایی، شنوایی، چشایی، لامسه و بویایی. این باور به مطالعات فیلسوف یونانی، ارسطو، در ۳۵۰ سال قبل از میلاد باز میگردد. اما واقعیت این است که ما بیش از ۵ حس داریم. دانشمندان هنوز با اطمینان نمیتوانند بگویند دقیقا چه تعداد حس داریم ولی تخمین زده میشود بین ۲۲ تا ۳۳ حس وجود دارد. مثل حس تعادلی (equilibrioception)، حس دمایی (thermoception)، حس درد (nociception) و حس جنبشی (kinaesthesia). اگر چه هیچکدام از این حواس گفته شده شامل ارتباط با روح (حس ششم) نمیشود اما بسیاری از آنها برای زندگی بسیار ضروری هستند. برای مثال حس تشنگی (thirst) به بدنمان کمک میکند تا میزان آب بدن همواره در سطح مناسب باقی بماند و افرادی که از این حس محروماند ( وضعیت نادری که adipsia نامیده میشود) میتوانند به طور جدی با کمبود آب مواجه شده و حتی دچار مرگ شوند.
مقاله مرتبط: چرا من سرما را بیشتر احساس می کنم؟
۴. ناخنهای انگشتان و موها حتی پس از مرگ به رشد خود ادامه میدهند!
درست است که بعد از مرگ اتفاقات عجیب و غریبی در بدن رخ میدهد اما رشد موها و ناخن ها ادامه نمییابد! برای انجام این کار بدن باید سلولهای جدید تولید کند، کاری که پس از مرگ نمیتواند انجام دهد! این تصور غلط به اواخر سال ۱۹۲۹ برمیگردد. زمانی که اریش ماریا رمارک، نویسنده آلمانی، این موضوع را در رمان خود “در جبهه غرب خبری نیست” (All Quiet on the Western Front) جاودانه کرد. در واقع اشتباه او به خطای دید باز میگردد.
درست است که ناخن و موهای ما بعد از این که آخرین نفسهای خود را میکشیم به رشد خود ادامه نمیدهند، اما پوست ما با از دست دادن آب خود چروکیده میشود. با تورفتگی و انقباض پوست، موها و ناخنهای ما بیشتر در معرض قرار گرفته و این طور به نظر میرسد که رشد کردهاند!
خوشبختانه اشتباه متوجه شدن این موضوع به زندگی ما صدمهای نمیزند اما زمینه را برای کابوسهای شبانه کودکان و تشدید مرگهراسی (thanatophobia) افراد فراهم میکند.
۵. هرگز نباید کسی را که در خواب راه میرود از خواب بیدار کرد!
اگرچه حدود ۷ درصد از جمعیت در زمانهای خاصی از زندگی خود دچار خوابگردی میشوند، اما هنوز علت مشخصی برای راه رفتن در خواب پیدا نشده است. نحوه مواجهه با فردی که در خواب راه میرود نیز طبق باورهای نادرستی که در این زمینه وجود دارد در نوع خود مسئلهی قابل بحثی است!
Mark Pressman روانشناس و متخصص خواب در بیمارستان Lankenau در پنسیلوانیا در مصاحبه با Live Scince گفته است که این باور که بیدار کردن فردی که در خواب راه میرود بسیار خطرناک است به زمان اجداد ما باز میگردد. زیرا آنها معتقد بودند که هنگام خواب روح از بدن خارج میشود. بنابراین با بیدار کردن خوابگردها آنها به یک موجود بیروح تبدیل خواهند شد. عواقب فرضی بیدار کردن فردی که در خواب راه میرود گسترش بیشتری پیدا کرده است. بعضی از افراد میگویند این کار باعث حمله قلبی میشود یا آن ها را به طور دائم در وضعیت دیوانگی قرار میدهد.
Pressman میگوید بیدار کردن خوابگردها هیچ آسیبی به آنها نمیزدند؛ و در ضمن این کار ممکن است آسان نباشد! اگر اجازه بدهیم این افراد به کار خود در حالت خواب ادامه بدهند میتواند عواقب جبرانناپذیری داشته باشد. خوابگردها در حالت مرده متحرک یا زامبیمانند خود ممکن است به خودشان آسیب برسانند یا حتی بمیرند. بهترین کار در مواجهه با این افراد این است که آن ها را به آرامی به سمت تختخواب هدایت کنیم.
مقاله مرتبط: هنگام خوابگردی هیچ دردی حس نمیشود!
۶. هضم آدامس بلعیده شده ۷ سال طول می کشد!
آیا شما هم معتقدید که آدامسی که سالها پیش قورت دادهاید هنوز بدنتان را ترک نکرده، یعنی سیستم گوارشی شما هنوز که هنوز است مشغول هضم آن آدامس میباشد؟ اگر چه پیدا کردن منشا این باور بسیار سخت است اما اثبات غلط بودن آن آسان است!
آدامس را میتوانیم بجویم زیرا دارای مادهای است که از پلاستیک مصنوعی ساخته شده و قابل هضم نیست. اما قابل هضم نبودن آن به این معنا نیست که نمیتواند راه خود را تا آخرین نقاط سیستم گوارشی ادامه دهد! Rodger Liddle متخصص بیماریهای روده و معده در دانشکده پزشکی دانشگاه Duke در مصاحبه با Scintific American گفته است که بدن انسان این قابلیت را دارد که اجسام تا مساحت یک متر مربع را دفع کند. در نتیجه تکه کوچکی از یک آدامس مشکلی ایجاد نخواهد کرد!
اگر شما چند تکه آدامس را پشت سر هم و در مدت زمان کوتاهی ببلعید، با تودهی بزرگی از مواد دفعی مواجه خواهید شد که برای دفع بسیار بزرگ هستند و نمیتوانید به رحتی آنها را دفع کنید. در این صورت باید به پزشک مراجعه کنید تا آن ها را به طور دستی از بدنتان دفع کند. در سال ۱۹۹۸، Daivd Milov متخصص گوارش کودکان، مقاله ای منتشر کرد که در آن به سه مورد مشابه مورد ذکر شده در کودکان اشاره کرده بود و آن کودکان شرایط بسیار سختی را تجربه کرده بودند.
۷. مقدار زیادی از گرمای بدن از راه سر خارج می شود.
این باور نادرست همانند بعضی از باورهای دیگر خیلی قدیمی نیست و حتی ریشه علمی نیز دارد. محققین مراقبتهای بهداشتی، Aron Carroll و Rachel Vreeman در مصاحبه با گاردین گفته بودند که به نظر میرسد این باور در سالهای ۱۹۵۰ ریشه داشته باشد. زمانی که ارتش آمریکا مطالعاتی انجام داد تا متوجه شود که هوای سرد چه تاثیری روی سربازان میتواند داشته باشد. آنها لباسهای گرم مخصوص نواحی قطبی را به سربازان پوشاندند تا مشاهده کنند که بدنشان چه واکنشی دربرابر سرمای بسیار زیاد نشان میدهد. آنها مشاهده کردند که داوطلبان شرکت در این آزمایش بیشتر گرمای بدن را از سر خود از دست میدهند. اما به نظر میرسد به این نکته توجه نکردند که سر تنها عضوی از بدن بود که توسط عوامل گرمایشی پوشانده نشده بود.
دو دهه بعد “دستورالعمل بقاء ارتش آمریکا” بر اساس این یافتهها منتشر شد که به اهمیت پوشاندن سر هنگام سرما تاکید میکرد. در این دستورالعمل ذکر شده بود که این کار از ازدست دادن ۴۰ تا ۴۵ درصد گرمای بدن جلوگیری میکند. و این باور نادرست از اینجا شکل گرفت.
همانطور که Vreeman و Carroll در مصاحبه با گاردین گفتند که هیچ یک از اعضای بدن هیچ فردی نقش بیشتری نسبت به دیگری هنگامی که بدن میخواهد گرمای بدن را حفظ کند ندارد، مطالعه ای در سال ۲۰۰۸ توسط دانشگاه British Columbia صورت گرفت که که گفته آنها را تصدیق میکرد.
در این تحقیق، ۸ داوطلب حدود ۴۵ دقیقه درون آب سردی به دمای ۱۷ درجه سانتیگراد (۶۲ درجه فارنهایت) نگه داشته شدند. بعضی از شرکتکنندهها سر خود را نیز درون آب فروبرده بودند اما بعضی دیگر تا گردن درون آب بودند. افرادی که سر خود را نیز درون آب فرو برده بودند فقط ۱۱ درصد بیشتر گرما از دست دادند. زیرا سر فقط ۷ درصد از سطح بدن را در بر میگیرد و به نظر نمیرسد که نسبت به بخشهای دیگر بدن اهمیت بیشتری در نگه داری گرمای بدن داشته باشد.
۸. بعضی از افراد دارای مفصل کاذب هستند (double-jointed)
ممکن است بعضی از افراد را دیده باشید که انگشت شست خود را تا ساعد خود به عقب میبرند یا پاهای خود را به سمت جلو تا زانو خم میکنند. ممکن است خود شما نیز این کارها را بتوانید انجام دهید. در هر صورت میدانید که بسیاری از افراد نمیتوانند این کار را انجام دهند و این موضوع باعث باقی ماندن این تصور غلط میشود که این افراد ممکن است مفصل کاذب داشته باشند. هیچ فردی با مفصل اضافه متولد نمیشود! اما بعضی از افراد مفاصلی دارند که بسیار انعطافپذیر میباشد. این حالت hypermobility (تحرک بیش از حد مفاصل) یا joint laxity (شلی مفاصل) نام دارد و در حدود ۱۰ تا ۲۵ درصد افراد اتفاق میافتد. این حالت میتواند هم به واسطهی شکل غیر عادی استخوانها و هم شل بودن رباطها رخ دهد.
عالی و بسیار جالب بود ممنون از شما بابات نشر این مقاله ارزشمند
ممنون از همراهی شما دوست عزیز؛