گوشت قرمز، موبایل، بطریهای نوشیدنی پلاستیکی، شیرینکنندههای ساختگی، سیمهای برق، قهوه و … کدام یک از اینها با سرطان ارتباط دارند؟ اگر مطمئن نیستید، تنها نمیباشید. مشکل نبود اطلاعات نیست. بلکه ما با اطلاعات درست و غلط دربارهی آنچه ممکن است علت سرطان باشد بمباران شدهایم که اغلب تفکیک عقاید غیرعلمی و واقعیت دشوار است.
با این حال، این چیزی است که همهی ما باید انجام دهیم، زیرا سرطان بر هر یک از ما تاثیر میگذارد. یا خود به آن مبتلا بودهاید ویا مطمئنا میدانید که چه کسی مبتلاست. در UK، احتمال زندهماندن فردی که تشخیص این بیماری داده شده است، ۱ در هر ۲ نفر است. در سراسر جهان، سرطان بعد از بیماریهای قلبی-عروقی بیشترین علت مرگ و میر میباشد؛ تخمین زده میشود عامل مرگ ۱ در هر ۶ نفر است.
سرطان یک بیماری واحد نیست و علتهایش زیاد و پیچیده میباشد، اما چیزهایی وجود دارد که با شناسایی و انجام آنها میتوانیم ریسک ابتلا را کاهش دهیم. این کار آسانی نیست، بهویژه اینکه متخصصان هم همیشه موافق نیستند. با این وجود، به لطف تحقیقات بسیار زیادی در زمینهی عوامل محیطی و قابلیت ژنتیکی، اطلاعات ما در سالهای اخیر بسیار پیشرفت کرده است. بنابراین، ما چه چیزهایی درمورد علت سرطان میدانیم ویا حتی نمیدانیم؟ و هنگام مواجهه با اطلاعات ترکیبی، چگونه میتوانیم ریسک ابتلای خود را به بهترین صورت قضاوت کنیم؟
میزان سردرگمی عموم درمورد این موضوع بهطور موثری در مطالعهای ۱۳۳۰ نفری در انگلستان مورد بررسی قرار گرفت و سال گذشته (۲۰۱۸) منتشر شد. محققان دانشگاه کالج لندن و دانشگاه لیدز (Leeds) انگلستان گزارش کردند که بیش از یک سوم عموم مردم اشتباها خصوصیت کارسینوژن بودن را به شیرینکنندههای ساختگی، غذاهای حاصل از اصلاحات ژنتیکی، نوشیدن از بطریهای پلاستیکی و استفاده از موبایل نسبت دادهاند. بیش از ۴۰ درصد فکر میکنند که استرس عامل سرطان است، اگرچه ارتباط اثباتشدهای وجود ندارد. بهطور بسیار نگرانکنندهای فقط ۶۰ درصد افراد معتقدند آفتاب سوختگی میتواند منجر به سرطان شود. و فقط ۳۰ درصدشان از ارتباط قوی بین عفونت ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) و سرطان آگاهی دارند.
مقالۀ مرتبط: باور های غلط در مورد سرطان: از مواد غذایی تا وای فای
بسیاری از مفسران از این یافتهها متعجب شدهاند. وقتی به سرطان منجر میشود، عدم ارتباط بین باورهای مردم و یافتههای علمی ریشههای عمیق خواهد داشت. برای مثال، مشاجره درمورد آسپارتام. در طول نیم قرن گذشته، این شیرینکننده ساختگی موضوع بحثهای شدید با افکار عمومی مواج در مورد اینکه آیا منجر به سرطان مغز میشود است. مقالات اینترنتی بسیاری وجود دارد که از آسپارتام به عنوان کارسینوژن یاد میکنند. در حال حاضر هیچ شواهد قطعی وجود ندارد که نشان دهد آسپارتام میتواند موجب موتاسیونی شود که منجر به تکثیر سلولی بدون کنترل که مشخصه سرطان است شود. اینها برای مواد ضدعرق (antiperspirants)، فلوراید آب، خطوط برق، کنتورهای هوشمند، مواد تمیزکننده و موارد بیشمار دیگر نیز صادق است.
اشتباه است که نتیجهگیری کنیم که زودباور و ناآگاه هستیم. در واقع، افکار عمومی همیشه بیاساس نیستند. اعتقاد بر این که آسیبها میتوانند منجر به سرطان شوند، به عنوان افسانهای از طرف کارشناسان سرطان از جمله نویسندگان مطالعهی UCL/Leeds رد شده است. تحقیقات کنونی که در سال ۲۰۱۷ منتشر شدهاند، نشان میدهند که ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد. علاوهبراین، درمورد خواص سرطانزایی مواد مختلف عدم اطمینان وجود دارد. سال گذشته، یک قاضی در کالیفرنیا حکم داد که تمامی قهوههای فروشی باید دارای برچسب هشدار سرطان باشند، زیرا قهوه حاوی آکریل آمید (acrylamide) است که ممکن است سرطانزا باشد. کمی بعد از آن، مقامات کالیفرنیا این حکم را رد کردند. هنوز هم قهوه حاوی آکریل آمید است که سازمان بهداشت جهانی (WHO) آن را به عنوان “کارسینوژن احتمالی انسانی” توصیف کرده است – با وجود اینکه شواهد روشنی مبنی بر افزایش خطر ابتلا به انواع سرطان در انسانها وجود ندارد. همچنین، وجود آن در غذاهای سرخ و کباب شده دلیل توصیه ما برای اجتناب از مصرف خوراکیهای بیش از حد پختهشده، نان تست سوخته و غیره است. اما اینکه یک فنجان قهوه در صبحانه حاوی مقدار لازم آکریل آمید برای افزایش خطر ابتلا به سرطان است یا خیر، ناشناخته میباشد؛ چرا که تحقیقات کافی برای حل این مسئله انجام نشده است. حتی در صورت وجود تحقیقات زیاد، نتایج برای تفسیر باز هستند، به این دلیل که هردو رویکرد اصلی برای آزمایش پتانسیل کارسینوژنها دارای اشکالاتی هستند.
مطالعات آزمایشگاهی که از حیوانات زنده یا سلولهایشان استفاده میکنند، میتوانند خیلی دقیق باشند اما نتایج ممکن است برای انسانها قابل اجرا نباشد. در عین حال، تفسیر مطالعات انسانی دشوار است زیرا فاکتورهای گیجکننده بر نتایج تاثیر میگذارند. این میتواند باعث مخالفت محققان درمورد پتانسیل کارسینوژنیک بودن رفتارها یا مواد خاصی باشد. برای مثال، عقیده اکثریت مردم این است که ارتباط مستقیمی بین سرطان و خوردن گوشت قرمز وجود ندارد، در حالی که در مطالعات منتشرشده در دو سال اخیر نتیجه گرفته شده است که وجود دارد. سایر مطالعات اخیر به “شانس بد (bad luck)” اشاره میکنند؛ اصطلاح گیجکنندهای که ممکن است به معنای این باشد که سرطان با فاکتوری ارتباط دارد که تحت کنترل ما نیست یا به عبارت سادهتر، ما علتش را نمیشناسیم.
منافع شخصی
تحقیقات سرطانی بدون منافع شخصی نیستند و ما حق داریم شکاک و ایرادگیر باشیم. درنهایت، صنعت تنباکو چندین دهه سعی کرد ارتباط بین مصرف سیگار و سرطان ریه را پوشش دهد. واقعیت این است که تجارتهای بزرگ روی تحقیقات آکادمیک سرمایهگذاری میکنند که میتواند منجر به تضاد منافع (conflicts of interest) شود. سال گذشته، رئیس ارشد پزشکی یکی از مراکز سرطانی دنیا، Memorial Sloan Kettering در نیویورک، در پی گزارشاتی مبنی بر عدم توانایی وی در آشکارکردن روابط مالی شرکت در مقالات منتشر شده در ژورنالهای مهم تحقیقاتی، استعفا داد.
همچنین بودجهی تحقیقات شرکتی میتواند صحت و درستی یافتهها را تضعیف کند. در یک مقالهی اخیر نتیجهگیری شده است که کارآزماییهای بالینی تصادفی نسبت به زمانی که مطالعه از صنعت بودجه دریافت میکند، بیش از سه برابر احتمال گزارش نتایج مثبت دارد. همچنین، تحقیقات حمایت شده از طرف صنعت تمایل دارند سریعتر منتشر شوند که این احتمال تغییر سیاست و تمرین در مراقبت از سرطان را افزایش میدهد. از سوی دیگر، سوءظن ما درمورد منافع شخصی میتواند منجر به مسائل ترسناک شود. برای مثال، در جولای ۲۰۱۸ یک روزنامهی ناظر گزارش کرد که صنعت تلفن همراه موفق شد ارتباط بین استفاده از تلفن همراه و سرطان مغز را پنهان کرده و عدم ارتباط آنها را تبلیغ کند، اما تحقیقات خلاف آن را نشان دادند. علاوهبراین، دخالت کسب و کارهای بزرگ ممکن است بر برآورد خطر تاثیر بگذارد.
جای تعجب نیست که بسیاری از مردم گیج شوند. هنوز هم همه، این واقعیت را باور دارند که چیزهایی وجود دارد که میتوانید برای کاهش ریسک ابتلا به سرطان انجام دهید. به گفتهی WHO: “حدود یک سوم مرگ و میرهای ناشی از سرطان به دلیل این پنج مورد ریسکهای رفتاری و رژیم غذایی است: شاخص تودهی بدنی بالا، مصرف کم میوه و سبزیجات، عدم انجام فعالیت بدنی، مصرف دخانیات و مصرف الکل.
بزرگترین عامل خطر تنباکو است که علت ۲۲ درصد از مرگ و میرهای ناشی از سرطان در سراسر جهان میباشد. همچنین، WHO شناسایی کرده است که قرار گرفتن در معرض نور خورشید، سایر انواع رادیاسیونها و سرطانهای ناشی از عفونتهایی مانند هپاتیت و HPV عامل تا یک چهارم موارد سرطان در کشورهای با درآمد کم و متوسط هستند.
مقالۀ مرتبط: عفونتها و سرطان: این ارتباط میتواند قویتر از چیزی باشد که فکر میکنیم
درست است که محققان طیف وسیعی از کارسینوژنها (مواد سرطانزا) را مورد هدف قرار دادهاند، اما همیشه اجتناب یا کاهش مواجهه با آنها امکانپذیر نیست. مشکل بزرگتر این است که ما هنوز هم راهی طولانی برای شناسایی تمامی ریسک فاکتورهای سرطان پیش رو داریم. تحقیقات اخیر نشان دادهاند که تنها حدود ۴ از ۱۰ مورد به علت عاملهای شناخته شده هستند که مصرف سیگار و چاقی عامل اکثر آنهاست. حتی مطالعهی دیگری درصد عوامل نامشخص را بالاتر تعیین کرده است. طبق نتیجه این مطالعه، دو سوم سرطانها پیامد “جهشهای تصادفی” هستند -خطاهای نسخهبرداری DNA که در حال حاضر قابل پیشبینی نیست.
چرا با وجود تلاشها و هزینههای زیاد برای تحقیقات سرطان، هنوز هم بیاطلاع و ناآگاه هستیم؟ سرطان مانند بسیاری دیگر از بیماریها نیست. در شروع، میتواند به آرامی توسعه یابد که این تقریبا با دقت مشخص کردن علت را غیرممکن میسازد. همچنین، ارتباط سادهای بین علت و اثر وجود ندارد – برای مثال، ممکن است فردی در کل طول عمر خود سیگار مصرف کند ولی هرگز به سرطان ریه مبتلا نشود. در واقع، در بسیاری از موارد سادهلوحی است که فکر کنیم فقط یک علت واحد وجود دارد: تکثیر کنترلنشده سلولها که مشخصه سرطان است، میتواند توسط بسیاری از فاکتورهای محیطی در تعامل با یکدیگر از طریق روشهای پیچیده ایجاد شود.
بهعلاوه، ما هنوز هم چیزهای زیادی برای یادگیری دربارهی سرطانهای ناشی از ژنتیک داریم. زیستشناسان گامهای زیادی را در تعیین دقیق جهشهای درگیر برداشتهاند. برای مثال، ما میدانیم که ژنهای فیوژن -آنهایی که از دو ژن در کروموزومهای مجزا تشکیل شدهاند- اغلب در برخی سرطانهای خون و پوست وجود دارند. همچنین میدانیم که ژنی بهنام TP53 برای سرکوب رشد تومور مهم است و در بیشترین مواقع ژن جهشیافته در سرطانهای انسانی میباشد. با این حال، طیف عملکردی آن آشکارا مبهم باقی میماند. در واقع، ما هنوز تعداد دقیق ژنهای ژنوم انسانی، ارتباط بین آنها یا تغییرات دیگر لازم برای ایجاد سرطان را نمیدانیم.
عرصه پیچیده قابل توجه دیگر، میکروبیوم است: میکروبهایی که در سطح و درون بدن زندگی میکنند. هر یک از ما صدها گونه باکتری همزیست در روده خود داریم و کمبود برخی یا وجود انواع دیگر ممکن است افراد را مستعد سرطان کند. برای مثال، هلیکوباکترپیلوری یک علت پذیرفتهشده در سرطان معده است. رژیم غذایی، بهداشت و محیط همگی برهمکنشهایی برای تاثیر در میکروبیوم دارند. در عین حال، ما درمورد اثر متقابل بین این فاکتورها و بین ژنوم و میکروبیوم یا چگونگی گسترش یا کاهش دقیق ریسک سرطان توسط این باکتریها، خیلی کم میدانیم.
همهی اینها باعث میشوند برطرفکردن عوامل سرطان کار دشواری باشد. با این حال، راهی برای تفکر درمورد مشکل وجود دارد که میتواند کمککننده باشد. سرطان و مرگ واقعیتی از زندگی در طول تکامل انسان هستند. در سیستم ایمنی ما مکانیسمهایی برای بلوکه کردن بیماریها تکامل یافته است. یکی از آنها TP53 میباشد که پروتئینی را کد میکند که از تکثیر سلولهای سرطانی جلوگیری میکند. همچنین به عنوان متوقفکننده چرخه سلولی شناخته میشود و تکمیل چرخه زندگی نرمال سلول غیرطبیعی جلوگیری میکند. Paul Ewald و Holly Swain Ewald در دانشگاه Louisville در Kentucky از این به عنوان “موانع” یاد میکند. آنها استدلال کردند که اگر درمورد اینکه چیزی با سرطان ارتباط دارد شک داریم، باید توجه کنیم که آیا پتانسیل تضعیف این موانع را دارد. دید تکاملی اجازهی نتیجهگیری منطقی، البته غیرقطعی، را در غیاب شواهد واقعی و محکم میدهد.
مقالۀ مرتبط: بدن چگونه با سرطان و عوامل مهاجم مبارزه میکند؟
دید تکاملی
افکار این چنینی میتواند به توضیح چرایی بسیار شایع بودن سرطان در دنیای مدرن کمک کند. یکی از دلایل این است که افراد طول عمر طولانیتری دارند که این باعث افزایش احتمال منجرشدن خطاهای همانندسازی DNA به سرطان میشود. دلیل دیگر ممکن است این باشد که ما آنگونه که تکامل یافتهایم، رفتار نمیکنیم. شرح اصطلاح عدم مطابقت تکاملی، عدم تغذیه با شیرمادر است که نوزاد را از قندهای پیچیده بیبهره میسازد. این قندها به تغذیه باکتریهای روده که سیستم ایمنی بدن را تنظیم میکنند، کمک میکند. بهطور کلی با ارتقا استانداردهای زندگی، کودکان کمتر مستعد مواجهه با پاتوژنها هستند تا سیستم ایمنیشان برای مبارزه با بیماریها در سالهای بعدی زندگی تحریک و آماده شود. تحقیق انجام شده توسط Mel Greaves در موسسه تحقیقات سرطان در لندن نشان میدهد که سرطان شایع دوران کودکی، لوسمی لنفوبلاستی حاد، اینگونه ایجاد میشود.
ما میتوانیم با اتخاذ شیوهی زندگی مدرن، موانعی که سرطان را بلوکه میکنند را اشتباها از کار بیاندازیم. در این صورت، داشتن دیدگاه تکاملی میتواند نظر محققان را به ریسک فاکتورها جلب کند و ما را در قضاوت اینکه از چه رفتارها و موادی اجتناب کنیم، راهنمایی میکند. اما مشکل هنوز پیچیده است. Paul Ewald هشدار میدهد که نیاز داریم به جای زنجیرههای علتی ساده به اثر متقابل بین فاکتورها توجه کنیم. و Greaves اشاره میکند که شیوهی زندگی غربی بسیار و خیلی سریع تغییر میکند -فرایندی که در حال انجام است- که دقیقا مشخص کردن تغییرات مربوط به سرطان ساده نخواهد بود.
خبر خوب این است که ممکن است اطلاعاتی که نیاز داریم را از قبل داشته باشیم. هر ساله، مطالعات بزرگ و پرهزینه برای تعیین اینکه آیا ماده یا رفتار خاصی سرطانزا است یا خیر، انجام میگیرد. بررسی کوهی از دادهها بدون درنظر داشتن ایدهای دربارهی آنچه به دنبالش هستیم، دشوار است. اما تفکر تکاملی میتواند به ما در روشن کردن نورافکنها در جهت درست کمک کند!
ممکن است هرگز شناسایی تمامی فاکتورهای دخیل در سرطان فردی خاص امکانپذیر نباشد، اما هنوز میتوانیم قضاوتهای آگاهانه دربارهی خطرات داشته باشیم. در مواجهه با داستانهای ترسناک رسانهها از خود بپرسید که آیا ادعاها توسط دادهها تایید میشوند، آیا تضاد منافع وجود دارد، و از همه مهمتر، آیا با در نظر گرفتن چگونگی تکامل انسان برای زندگی، منطقی و قابل قبول است.