حد هایفلیک مفهومی است که با آن میتوانید مکانیسمهایی را که در پشت پیری سلولها وجود دارد، بهتر درک کنید. این حد بیان میکند که یک سلول انسانی نرمال تنها میتواند ۴۰ الی ۶۰ بار تقسیم سلولی انجام دهد، و بعد از این تعداد مرگ برنامهریزی شده سلول یا آپوپتوز آغاز میگردد. حد هایفلیک تئوری پیشین الکسیس کارل را اصلاح کرد که در آن گفته شدهبود سلولها قدرت تقسیم بینهایت دارند.
لئونارد هایفلیک در سال ۱۹۶۵ این مفهوم را در هنگامی که در انستیتو Wistar واقع در فیلادلفیا مشغول به کار بود، مطرح کرد. در ۱۹۷۴ در کتابی با عنوان Intrinsic Mutagenesis فرانک مک فارلن برنت این مفهوم را بعد از هایفلیک نامگذاری کرد. مفهوم حد هایفلیک به دانشمندان کمک کرد تا اثرات پیری سلولی را در جمعیتهای انسانی از دوران جنینی تا مرگشان بررسی کنند.یکی از موضوعات مورد مطالعه در این تحقیقات، کشف اثرات کوتاهیهای مکرر توالیهای DNA انتهای کروموزوم موسوم به تلومراز بود.
کارِل جراحی در اواسط قرن ۲۰ بود ساکن فرانسه بود که بر روی کشتهایی از بافت قلب مرغ کار میکرد. او معتقد بود که توانایی سلولها در تقسیم نامحدود است و ادعا کردهبود که توانستهاست سلولهای قلبی را به مدت ۲۰ سال در محیط کشت تکثیر دهد. آزمایشهای او با بافت قلبی مرغ گواهی بر صحت تئوریاش بود. دانشمندان سعی کردند تا آزمایشهای کارِل را تکرار کنند اما این آزمایشهای تکراری هیچوقت نتایج قبلی را نداد.
هایفلیک در سال ۱۹۶۱ هنگامی که در انستیتو Wistar کار میکرد، مشاهده کرد که سلولهای انسانی قدرت تقسیم نامحدود ندارند. هایفلیک و پاول مورهد این پدیده را در مقالهای با عنوان “کشتهای مکرر سلولهای دیپلوئید انسانی” توصیف کردند. کار هایفلیک در انستیتو این بود که کشتهای لازم برای دانشمندان را فراهم کند تا آنها بتوانند آزمایشهای لازم را انجام دهند، اما هایفلیک تحقیق مستقل خود را در مورد اثرات ویروسها بر روی سلولهای انسانی شروع کرد. در سال ۱۹۶۵ هایفلیک مفهوم حد هایفلیک را در مقالهای با عنوان “طولعمر محدود سلولهای دیپلوئید انسانی در آزمایشگاه” با جزئیات بیشتر توضیح داد.
در آن مقاله، هایفلیک نتیجه گرفت که تعداد میتوزهای یک سلول انسانی حدود ۴۰ الی ۶۰ بار قابل انجام است و بعد از آن آپوپتوز سلول آغاز میشود. این مورد قابل تعمیم به همه سلولهاست، چه سلولهای بالغ باشند چه جنینی. هایفلیک این چنین فرضیهسازی کرد که توانایی محدود سلول در تقسیم خود با پیری انسان مرتبط است.
با عرضه تئوریهایی راجع به مکانیسمهای زیستی که در پشتپرده پیری صورت میگیرد، محققان انتظار داشتند که بتوانند درمانی برای پیری پیدا کنند. هایفلیک در سال ۱۹۷۴ به تاسیس انجمن ملی پیری در Bethesda ماریلند کمک شایانی کرد که زیرشاخه انجمن ملی سلامت در ایالات متحده است. در سال ۱۹۸۲ هایفلیک دبیر انجمن سالمندی در نیویورک شد که تاسیس آن به سال ۱۹۴۵ برمیگردد.
الیزابت بلک بورن، جک زوستاک و کارول گرایدر در سال ۲۰۰۹ جایزه نوبل پزشکی را به خاطر کار بروی تلومرازها دریافت کردند که حد هایفلیک در این مطالعه از اهمیت خاصی برخوردار بود.