دمی با استرس
دو نوع اساسی از استرس وجود دارد: استرسی که مفید بوده و باعث انگیزش می شود که همان استرس خوب است و استرسی که باعث اضطراب و مشکلات جسمی و روحی می شود که تحت نام استرس بد شناخته می شود.
طبق نظر متخصان، استرس شروع ناگهانی )انفجار یا انتشار( انرژی است که اساسا به شما اطلاع میدهد چه کاری انجام بدهید. استرس در مقادیر کم و ناچیز دارای مزیت های فروانی است. بعنوان مثال، استرس می تواند به شما در مقابله با چالش های روزانه کمک کند و در رسیدن به اهدافتان انگیزه بدهد. در حقیقت، استرس می تواند در انجام بموقع و کارآمد وظایفتان کمک نماید. استرس همچنین می تواند باعث بهتر شدن حافظه گردد
استرس همچنین یک سیستم هشدار حیاتی است که منجر به پاسخ مقابله کردن یا فرار کردن در بدن می شود. زمانی که مغز متوجه استرس می شود، شروع به رساندن انواع مواد شیمیایی ازجمله اپینفرین، نوراپینفرین و کورتیزول به بدن می کند. این عمل منجر به انواع واکنش ها مثل بالا رفتن فشار خون و ضربان قلب می گردد. بعلاوه، ادراک و احساسات انسان به صورت آنی و فوری متمرکز می شوند تا شما بتوانید از موقعیت استرس فیزیکی دور شوید – مثل پریدن از اتوموبیل در حال حرکت – تا سالم بمانید. بعلاوه، کمی استرس می تواند منجر به بهبود سلامتی جسمی و روحی شود.
. محققان باور دارند که استرس به میزان متعارف می تواند باعث بهینه شدن سیستم ایمنی شود. بعنوان مثال، استرس می تواند چگونگی کارکرد قلب را بهینه نماید و بدن را در مقابل عفونت ها حفظ نماید. دریک مطالعه، افرادی که میزان متوسطی از استرس را قبل از عمل جراحی تجربه کردند، قادر شدند که سریع تر از افرادی که استرس پایین تر یا بالاتر داشتند، بهبود یابند.عکس العمل بدن یا به اصطلاح روانشناسان (اثر یا affect چه مثبت و چه منفی) نقش کلیدی در مقابله با استرس ایفا می کند. هم اثر مثبت و هم اثر منفی در طی تجربیات استرس آمیز اتفاق می افتند. شواهد تجربی نشان می دهند که چگونه اثر مثبت در مقابله موثر و سریع با استرس و تاثیرات مخرب آن کمک کننده می باشد. اثر مثبت ما را برآن می دارد که وضعیت استرسزا را به عنوان چالش برانگیز، تقویت امید و اعتقاد به این که ممکن است به نوعی سودمند باشد، ارزیابی کنیم . در ضمن فرایند های مورد استفاده برای مقابله با استرس منجر به بوجود آمدن و استمرار اثر مثبت می گردند.
اکثر تحقیقات در خصوص مقابله با استرس بر روی جنبه های( تفکرات ) ناخوشایند و ناسازگار و تاثیرات منفی آنها بعوض تاثیرات مثبت متمرکز شده اند. اغلب تعجب آور است که چرا در مطالعات و تحقیقات مرتبط انجام شده اثر مثبت کنار گذاشته شده اند. با این حال، تغییرات عمده در خصوص تمرکز بر اثر مثبت استرس در حال انجام است.
اثر مثبت یا Positive affect شامل احساسات مثبت مثل شادی، لذت، عشق، هیجان، و رضایت می باشد . در حالی که اثر منفی یا Negative affect شامل احساسات ناخوشایند مثل غم و غصه، عصبانیت، ترس، نگرانی و افسردگی می باشد. اثر مثبت نشانگر میزان اشتیاق، هوشیاری، و فعال بودن فرد است. اثر مثبت بالا یا High PA حالتی است که در آن تمرکز، در گیری مثبت و لذت بخش وجود دارد. درحالی که اثر مثبت پایین یا low PA توسط غمزدگی و رخوت و سستی مشخص می شود. . در حالی که اثر منفی یا Negative affect نشانگر بعد متعارف پریشانی ذهنی و درگیری نه چندان مثبت و لذت بخش است که در بر گیرنده انواع حالت های خلقی مثل عصبانیت، انزجار، احساس گناه، احساس ترس و عصبانیت است. اثر منفی پایین یا Low NA حالت و وضعیت آسودگی خاطر و ارامش می باشد.
هم اتفاقی یا همراهی اثر مثبت و اثر منفی در طی استرس هر از چند گاهی ما در زندگی خود دچار استرس می شویم. با آنکه هم اثر مثبت و هم اثر منفی تمایل به هم اتفاقی در مواقع استرس زا دارند، تمرکز معمولا بر روی اثر منفی می باشد تا اثر مثبت. اکثر مدل های استرس سعی و تلاشی برای شناختن اثر مثبت و اهمیت انطباقی آن بعمل نمی آورند. تحقیقات فراوانی وجود دارد که نشانگر چگونگی همراهی اثر منفی با استرس مزمن می باشد. با این حال، شواهد تجربی فزاینده ای وجود دارند که نشانگر این هستند که اثر مثبت نیز در طی استرس مزمن و اغلب با تواتر قابل ملاحظه اتفاق می افتد.در یک مطالعه هر دو اثر مثبت و اثر منفی در مصاحبه شوندگان افسرده و غیر افسرده در خصوص فیلم ملال آور و افسرده کننده (در محیط آزمایشگاهی) ملاحظه شد.
محققی بنام Viney به این نتیجه رسید که افراد در گیر با امراض مزمن/جدی دارای اثر مثبت بمراتب بالاتر از افراد غیر مریض شرکت کننده در مطالعه بودند . Wartman و Silver یافته های مشابهی را برای افراد با استرس مزمن خیلی بالا (گروهی با آسیب نخاعی و گروهی با والدین بی حوصله و کم حال )گزارش نمودند. آنها احساسات مثبت را بمراتب بیشتر از احساسات منفی در مدت زمان کوتاهی از اتفاق افتادن تجربه منفی تجربه نمودند
مشابها، Folkman بمدت ۲ سال و هر دو ماه یکبار ۲۵۳ فراهم آورنده مراقبت های بهداشتی برای بیماران مبتلا به بیماری ایدز را ارزیابی نمود و دریافت که آنها نیز با همان تواتر اثر مثبت واثر منفی را تجربه کردند.
دانستن اینکه اثر مثبت و اثر منفی می توانند به طور همزمان در طی دوره های استرس شدید بروز کنند ، نشانگر این است که علیرغم محیط ها و شرایط استرس دار ، اتفاقاتی وجود دارند که باعث بوجود آمدن اثر مثبت می شوند. بنابراین منطقی و معقول بنظر می رسد که بررسی هایی بعمل آید تا مشخص شود که آیا اثر مثبت نقشی در انطباق با استرس بازی می کند یا نه؟
ارزیابی اثر مثبت در فرآیند استرس
سعی و تلاش فزاینده ای برای ارزیابی اثر مثبت در طی فرایند استرس وجود دارد. اثر مثبت به طور صد در صد از مدل های استرس کنار گذاشته نشده است و در ارتباط با ارزیابی اولیه موقعیت های استرس زا ، جایی که اثر کمک می کند تا موقعیت استرس زا بعنوان چالش مد نظر قرار گیرد، مورد کنکاش قرار گرفته است. انواع احساسات مثبت مثل اشتیاق، تهییج، و اعتماد بنفس می توانند برای غلبه بر این چالش ها مورد استفاده قرار گیرند. بعضی محققان اثر مثبت را بعنوان پاسخی برای توقف و پایان دادن به شرایط حاد و بحرانی مورد بحث قرار داده اند که افراد به احتمال زیاد برای جبران احساسات مثبت از قبیل تسکین تجربه می کنند. مطالعات متعدد دیگری نیز انواع مختلف نتایج و خروجی های مثبت اتفاقات استرس زا را مورد ارزیابی قرار داده اند. آنها کسب مهارت های مقابله و منابع ، یا فهم و درک رشد ، یا مزایای موقعیت استرس زا ، یا تحولات معنوی را مورد مطالعه قرار داده اند. با این حال، اکثر مدل های مرتبط با استرس در خصوص تشریح نقش اثر مثبت در مقابله با استرس و اهمیت تطبیقی آنها متمرکز نشده اند. همچنین سعی و تلاش قابل ملاحظه ای برای درک انواع فرآیند های مقابله با استرس که منجر به بوجود آمدن یا نگهداشتن حالت یا وضعیت مثبت روحی روانی در زمان های بروز استرس نکرده اند.
حد و مرزی که شخص می تواند تغییر دهد یا مجبور به قبول آن شود باعث تاثیر در ارتباط بین مقابله با استرس و اثر مثبت میشود. زمانیکه که نسبت مناسب بین اختیارات برای مقابله با استرس و فرایند واقعی مقابله با استرس وجود داشته باشد، اقراد از نظر روانی وضعیت بهتری دارند. مقابله با استرس ضمن تمرکز بر مشکل پیش رو در مواقعی که می شود کاری انجام داد، مناسب تر است. در حالی که در مواقعی که اجبار به قبول و عدم اختیار به تغییر وجود دارد، مقابله با استرس مشکل تر می شود. اینکه آیا مقابله با استرس تاثیری بر اثر مثبت و یا برعکس دارد نیاز به تجزیه و تحلیل بیشتری دارد.
افسرده باشید!
طبق یک مطالعه جدید که توسط Bettina von Helversen (دانشگاه باسل در سویس) ، Andreas Wilke (دانشگاه کلارکسون)، Tim Johnson (دانشگاه استنفورد)، Gabriele Schmid (دانشگاه فنی مونیخ، آلمان)، و Burghard Klapp (بیمارستان خیریه برلبن در آلمان) انجام شده است ، افراد افسرده از همکارانی که افسرده نمیباشند بهتر در وظایف تصمیم گیری ترتیبی یا sequential decision tasks عمل می کنند.
در مطالعه آنها، شرکت کنندگان – که سالم بودند و از نظر بالینی افسرده بودند یا در حال بیرون آمدن از افسردگی بودند – یک بازی کامپیوتری را که منجر به بدست آوردن پول از طریق استخدام افراد جویای کار در یک جستجوی شغلی شبیه سازی می شد، بازی کردند. بازی کامپیوتری برای هر فرد جویای کار ارزش پولی مشخص نمود و این افراد را به صورت تصادفی و به صورت فردی معرفی (ارایه) می کرد. شرکت کنندگان آزمایش با چالش تعیین زمان توقف جستجو و انتخاب درخواست کننده شغلی موجود مواجه بودند. علاوه بر شبیه سازی مسائل و مشکلات روزمره تصمیم گیری مثل انجام خرید و قرار و مدار گذاشتن با افراد، تکلیف دارای استراتژی بهینه شناخته شده می باشد. همچنانکه گزارش شد، افراد (بیمارهای) افسرده این استراتژی بهینه را بهتر از مشارکت کنندگان غیر افسرده تخمین زدند. در حالی که شرکت کنندگان سالم از بین چندین کاندیدای شغلی فردی را انتخاب می کردند، شرکت کنندگان افسرده به طور کامل مورد جستجو قرار داده و انتخاب افرادی را انجام دادند که منجر به نتیجه مالی بهتری برای آنها شد.
این کشف فراهم آورنده اولین دلیل و مدرکی می باشد که افسردگی بالینی ممکن است دارای بعضی فواید باشد. روان شناسان دهه ها این مورد را به بحث و بررسی گذشته اند که آیا افسردگی دارای عوارض جانبی مثبت می باشد یا نه.
در حالی که محققان به این نتیجه رسیده اند که اغلب علایم افسردگی عملکرد ادراکی را کندتر می کند، دانشمندانی مثل Paul Andrews از Virginia Institute for Psychiatric and Behavioral Genetics و Andy Thomson از دانشگاه ویرجینیا پیشنهاد کرده اند که امکان دارد افسردگی استدلال تحلیلی و ایستادگی – یعنی کیفیت های مفید در وظایف پیچیده — را ارتقا بخشد.
تحقیقات گذشته برخی شواهد و مدارک را در پشتیبانی از این امکان فراهم می آورد، ولی بر روی افرادی با افسردگی های غیر بالینی سطح پایین تمرکز دارد.
مقاله آتی نشان می دهد که حتی افسردگی حاد نیز ممکن است بعضی تاثیرات جانبی مفید به همراه داشته باشد. فهم بهتر و دقیق تر تبعات افسردگی ممکن است در آشکار ساختن ریشه های تکاملی کمک کننده بوده و بنابراین بتواند راه های معالجه را باز نماید.