به گفتهی Jennine Estes، مشاور ازدواج و درمانگر خانواده، یک رابطهی پایدار بر پایهی احترام، اعتماد، برابری و مساوات ساخته میشود. او گفت دو شریک زندگی باید هرآنچه را که احساس میکنند و به آن نیازمندند با یکدیگر در میان بگذارند. آنها برای یکدیگر، سطح وسیعی از حافظت و امنیت فراهم میکنند، پشت یکدیگر بوده و در طول بدترین لحظات زندگی مانند زمانهای بیماری، غم و غصه در کنار یکدیگرند.
به گفتهی Brooke Schmidt، مشاور ازدواج و خانواده، رابطهی معنیدار رابطهای است که شما بتوانید در آن احساس آزادی کنید، در آن شما احساس مقبول بودن در مقابل دید محبوب خود دارید و همین احساس را در طرف مقابل نیز ایجاد میکنید.
روابط پایدار به سادگی تشکیل نمیشوند. درست است که گاهی شرایط به سادگی برای تشکیل این نوع رابطه فراهم میشود اما ما غالبا باید با اندیشهی درست و داشتن اطمینان و اعتماد نسبت به طرف مقابل در این مسیر گام برداریم و به عنوان یک زن و شوهر با اولویت دادن به رابطه، ارتباط سازنده با یکدیگر و مبارزه با هرگونه ترسی در ایجاد این شرایط تلاش کنیم.
مقالهی مرتبط: ۵ مهارت که باید قبل از اینکه ازدواج کنید یاد بگیرید
به عبارت دیگر، این خود زوجها هستند که این روابط معنادار را پایه ریزی کرده و آن را ایجاد و پرورش میدهند. در زیر به نمونههایی از پیشنهادات Estes و Schmidt برای چگونگی ایجاد این نوع از رابطه پرداخته شده است.
کشمکشهای سازنده داشته باشید
به گفتهی Estes، تصور عامیانهی غلطی که امروزه بسیار رایج شده است این میباشد که اگر دچار درگیری و کشمکشی در یک رابطه شدید حتما رابطهی شما غلط و اشتباه است! ولی بهرحال اغلب با بحث و مجادله روبهرو میشوید. رابطههایی که در آنها هیچگونه کشمکشی وجود ندارد، در واقع در آن طرفین نیازها و خواستههای خود را مطرح نمیکنند و سعی دارند تا آن را از دید طرف مقابل پنهان دارند.
چه چیزی باعث ایجاد یک رابطهی پایدار و سالم میشود؟ یک رابطهی سالم شما را به سوی کشمکشی سازنده رهنمون میسازد؛ ولی این بدین معنی نیست که شما فریاد بکشید و یا باحالتی پرخاشگونه شریک زندگی خود را مورد مذمت قرار دهید!
مقالهی مرتبط: قوانین داشتن رابطه سالم
Estes گفت که این مطلب یعنی حضور موثر و کارآمد در کنار طرف مقابل، شناخت دردها و فراخوانی طرف مقابل به آرامش. Estes پیشنهاد میکند که تفکرتان را در مورد درگیری و مجادله تغییر دهید و به آن به عنوان فرصتی برای مستحکم کردن روابط خود بنگرید.
او به مثالی در این باب اشاره میکند. یکی از طرفین به دیگری میگوید: من احساس میکنم که دیگر اکنون هیچ اهمیتی برای تو ندارم و واقعا از این مسئله گلهمند و ناراضی هستم. شریک دیگر پاسخ میدهد: این احساس بسیار دردآور است و من بسیار متاسف هستم که تو اینگونه میاندیشی. من میخواهم تا به تو اطمینانِ خاطر دهم که تو برای من بسیار باارزش هستی. از این بابت نیز بسیار خوشحالم که به من این اجازه را میدهی تا از آنچه که احساس میکنی آگاه باشم.
سهم خود را در این رابطه مشخص کنید
Schmidt میگوید که ما تمایل داریم تا در طول دعوا و مناقشههای خود با شریک زندگیمان، به این فکر کنیم که همسر من چقد وحشتناک بوده و چگونه او در مقابل من این قدر میتواند بدرفتاری کند و من تا این حد در مقابلش ضعیف باشم؟!
او پیشنهاد میکند که بجای داشتن چنین تفکر و اندیشهای، بهتر است توجهمان را به سوی خودمان معطوف کنیم! چراکه این احتمال نیز وجود دارد که شما رفتار مناسب و خوبی با او نداشتهاید. به عنوان مثال، شما ممکن است به دنبال پاسخ چنین سوالاتی نیز بوده باشید: چگونه میتوانم به طور متفاوتتر از قبل رفتار کنم؟ چطور میتوانم بهتر از قبل خودم را نشان دهم؟ یا چگونه میتوانم خودم را مدیریت کنم؟ چه کار موثری را میتوانم انجام دهم؟ یا اینکه کدام یک از ما در این رابطه، مسئولیتپذیرتر و با احترام بیشتری رفتار میکند؟
Schmidt گفت:
زمانی که زوجها تمایل داشته باشند تا در مورد خودشان و رفتارهای پرخاشگرایانهشان با یکدیگر صحبت کنند، به زودی خودشان را در یک رابطهی مستحکم و پایدار مییابند.
با تمام قلب خود گوش فرا دهید
به گفتهی Estes، روابط معنادار نیاز به احساسی عمیق دارند. او گفت که این احساس، گوش فرا دادن به شریک زندگیتان و کنجکاو بودن در مورد احساساتش و هرآنچه را که فکر میکند شامل میشود؛ بجای تلاش برای اثبات نقطه نظر خود و اصرار به درست بودن آن! Schmidt میگوید:
اگر به درستی گوش فرا دهید، به وسیلهی این گوش دادن به نیت و منظور طرف مقابلتان نیز پی میبرید.
به عنوان مثال، Estes میگوید که ممکن است شما به دنبال پاسخ چنین سوالاتی نیز باشید: چه چیزی باعث شده که تو احساس کنی دیگر برای من ارزشی نداری؟ آیا من چیزی گفتهام که چنین احساسی در تو ایجاد کردهاست؟ از کی چنین احساسی پیدا کردهای؟
مقالهی مرتبط: قدرت ارتباط مثبت در زندگی زناشویی
با تمام قلب خویش رفتار کنید
به بیان دیگر Estes بیان میدارد ” نسبت به یکدیگر مخصوصا در طول درگیری و مشاجره، آسیبپذیر باشید.” او گفت ممکن است شما ترس این را داشته باشید که اگر من ماسک خود را بردارم و اجازه دهم تا آنچه را که واقعا احساس میکنم درک کند و اینکه چقدر در هراس هستم را ببیند، ممکن است دیگر من را دوست نداشته باشد!
همچنین ممکن است چنین عباراتی را نیز نزد همسرتان بیان کنید:
- من درحال حاضر واقعا دارم صدمه میبینم.
- من درحال مجادله و دست پا زدن در این مشکل هستم.
- من واقعا متاسف هستم که در کنارت نبودهام.
- من احساس تنهایی میکنم.
- من الان عصبانی هستم.
- من براستی نمیدانم که چگونه میتوانم این مسئله را حل کنم. آیا میتوانیم به کمک همدیگر برای رفع این مسئله اقدام کنیم؟
برای خودتان یک نقشهی راه تنظیم کنید
با توجه به گفتههای Estes، شما نمیتوانید یک رابطهی موفقیتآمیزی داشته باشید در صورتیکه یک مسیر کلی را در اختیار همسرتان قرار ندهید؛ بدین معنی که یک تصویر واضح و شفافی در مورد نیازهایتان داشته باشید. همچنین به همسر خود بگویید که چگونه میخواهید تا به آسایش و راحتی برسید.
Estes این مثالها را عنوان کرد: من واقعا در این مورد که احتمال دارد تمایل نداشته باشی تا وقت خود را با من بگذرانی و بیشتر به کارهایت برسی احساس نگرانی میکنم! آیا میتوانی در این مورد به من اطمینان خاطر بدهی؟ یا من میترسم و به آغوشت نیاز دارم. آیا میتوانی به من کمک کنی تا همه چیز را درست کنیم؟
احتمالاً در وهلۀ اول نمیدانید نیازمند چه چیزی هستید. اما بسیاری از مردم در این شرایط قرار دارند. به همین دلیل است که Schmidt توصیه میکند با خودتان رو راست باشید، مشخص کنید که واقعا به چه چیزی نیاز دارید و واقعا چه میخواهید. سپس این نیازها را با شریک زندگیتان در میان بگذارید. او همچنین افزود:
اگر شما واقعا نمیدانید که نیازها و خواستههایتان چیست، نمیتوانید انتظار این را داشته باشید که شریک زندگیتان از آنها مطلع باشد.
و باز هم دوباره، روابط پایدار امن، صادقانه و بیریا هستند. دو شریک زندگی نسبت به هم اعتماد دارند و نسبت به یکدیگر آسیبپذیر هستند. با یکدیگر احساس همدردی کرده، در کشمکشهای زندگی در کنار هم بوده و از آن برای تقویت و قویتر ساختن پیوند بینشان استفاده میکنند.
با تشکر از مطلب خوبتون