انتشار این مقاله


پیکار علم‌دوستان و انکارکنندگان علم!

محافظه‌کارانی که نظریه‌ها و یافته‌های علمی را به دلیل مغایرت با اعتقادات سیاسی و مذهبی خود زیر سؤال می‌برند واقعا عجیب هستند!

محافظه‌کارانی که نظریه‌ها و یافته‌های علمی را به دلیل مغایرت با اعتقادات سیاسی و مذهبی خود زیر سؤال می‌برند واقعا عجیب هستند! انکار تکامل و گرم شدن کره زمین و مخالفت با تحقیقات سلول‌های بنیادی فاحش‌ترین نمونه‌ها در دهه‌های اخیر است.

چندان تعجب‌آور نیست زیرا انتظار داریم که افراد گروه راست سیاست‌های خود را بر علم ارحج بدانند؛ همانند مثال گاز گرفتن سگ توسط انسان!

در عین حال افراد گروه چپ نیز زمانی که علم در تضاد با ایدئولوژی‌های سیاسی آنان باشد به همان اندازه بدگمان هستند از جمله GMOs، انرژی هسته‌ای، مهندسی ژنتیک و روانشناسی تکاملی بدگمانی یعنی همان “خلقت شناختی” برای تایید یک مدل لوح سفید از ذهن که در آن انتخاب طبیعی فقط از گردن به پایین انسان عمل می‌کند.


مقاله مرتبط: روز جهانی داروین و مشکلات پیش روی نظریه تکامل


در حقیقت، نگرش‌های ضد علم در طیف‌های شناختی بسیار محدودی شکل می‌گیرد؛ آن‌هایی که علم کاملاً مخالف با عقاید مذهبی یا سیاسی آن‌ها است. اکثر مردم اکثر مواقع اکثر دانش‌ها را با آغوش باز می‌پذیرند!

پس چه کسی از علم شکایت دارد؟

این سؤال، عنوان سخنرانی اکتبر ۲۰۱۷ روانشناس دانشگاه Texas Tech یعنی Asheley R. Landrum بود که روی فاکتورهایی که روی درک عمومی از علم، سلامتی و تکنولوژی‌های نوظهور تأثیر می‌گذارند، مطالعه می‌کند.

او با اشاره به نظرسنجی‌هایی شروع کرد که با توجه به نتایج آن‌ها بیش از ۹۰ درصد جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها با اینکه «علم و فناوری فرصت‌های بیشتری را فراهم می‌کنند» و «علم زندگی را برای ما بهتر می‌کند» موافق بودند. او همچنین مدرک ضعیفی را در حمایت از فرضیه‌ی «دانش ناکافی» بررسی کرد که ادعا می‌کند شک و تردید عمومی علیه علم نتیجه‌ی دانش علمی ناکافی است.

به عنوان مثال، کسانی که بیشتر در مورد علم اقلیم‌شناسی می‌دانند بیشتر از آن‌هایی که نمی‌دانند واقعی بودن گرم شدن کره‌ی زمین و دخالت انسان در آن را باور دارند.


مقاله مرتبط: تغییرات آب‌وهوایی؛ خفه شدن اقیانوس‌ها


اما این تأثیر ضعیف نه تنها زمانی که ایدئولوژی سیاسی مورد توجه قرار می‌گیرد، پاک می‌شود، بلکه اثر متضادی در انتهای طیف سیاسی دارد. در مورد جمهوری‌خواهان هر چه دانش بیشتری در مورد علم آب‌وهوا داشته باشند کمتر احتمال دارد که دخالت انسان در گرمایش جهانی را قبول کنند. افرادی که دانش بیشتری دارند فقط زمانی علم را می‌پذیرند که با باورها و ارزش‌های قبلی در تضاد نباشد. در غیر این صورت از آن دانش برای تحکیم موقعیت خود استفاده می‌کنند.

Landrum و همکارانش این تأثیر را به صورت تجربی نشان دادند و نتیجه را در مقاله‌ای با عنوان «Culturally Antagonistic Memes and the Zika Virus» در Journal of Risk Research منتشر کردند. در این تست تجربی، شرکت‌کنندگان خبری را مبنی بر خطر بهداشت جهانی ویروس Zika خواندند که یا با آب و هو و یا با مهاجرت مرتبط بود.

به طور قابل پیش‌بینی، وقتی ویروس زیکا مرتبط با آب و هوا معرفی شد دموکرات‌ها نگران شدند اما نگرانی جمهوری‌خواهان کمتر شد. در مورد ارتباط ویروس زیکا و مهاجرت دقیقاً برعکس بود. به نظر می‌رسد که بدگمانی وابسته به زمینه باشد. وقتی اطلاعات جدید با باورها و ارزش‌های ما مغایر باشد سریعاً به شک و بدگمانی روی می‌آوریم اما اگر با باورهای قبلی سازگار باشد می‌گوییم علم و دانش خیلی خوب است!

افرادی که تشنه‌ی شگفت‌زده شدن با اطلاعات علمی هستند و کشف این نکته را که جهان آن‌گونه که تصور می‌کردند کار نمی‌کند برایشان خوشایند است؛ در برخورد با اطلاعات سیاسی این ویژگی خود را حفظ می‌کنند. آن‌ها به سادگی خود را در برابر اطلاعات جدیدی را که تصور قبلی آن‌ها را در مباحث بحث‌برانگیز به هم می‌ریزد قرار می‌دهند.

نتیجه این است که این شهروندان، برخلاف همتایان کمتر کنجکاو، با ذهن بازتری واکنش نشان می‌دهد و به طور یکنواخت در سراسر طیف سیاسی به بهترین شکل پاسخ می‌دهند.

 

فاطمه مسیب‌پور


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید