انتشار این مقاله


چگونه بیت‌کوین از میان ویرانه‌های “پول” سربرآورد؟

بیت‌کوین برای حذف واسطه‌ها اختراع شد ولی آیا همین واسطه‌ها ساکت نشسته و نظاره‌گر نابودی خود خواهند بود؟


تکنولوژی نهفته در پس بیت‌کوین برای سر و سامان بخشیدن به امور مالی به وجود آمده است؛ چه چیزی در این بین می‌تواند اشتباه پیش رود. بهتر است از زبان Douglas Heaven برایتان نقل کنم.


در ماه سپتامبر، در هتلی لوکس واقع در نیویورک، رئیس بزرگ‌ترین بانگ سرمایه‌گذاری در ایالات متحده، شدیداً به یکه‌تاز نوکیسه‌ی این روزها (بیت‌کوین) تاخت.

بیت‌کوین “تقلبی” است و فقط به درد موادفروش‌ها و کسانی می‌خورد که می‌خواهند یک شبه پولدار شوند. به راستی من شوکه می‌شوم که چرا همه نمی‌توانند بفهمند منشأ این پول از کجاست؟

این جمله‌های Jamie Dimon، مدیر اجرائی JPMorganChase در آن شب است.

بسیاری از شهروندان قانون‌مدار و مسئول، سریعاً با این نظرات مخالفت کردند و بهای بیت‌کوین در ماه گذشته رکورد را زد و برای اولین بار به رقم ۸,۰۰۰ دلار رسید.

نظر شما هر چه که باشد، آخرین جمله‌ی دیمون خیلی مهم به نظر می‌آید. کسی نمی‌داند محبوب‌ترین ارز دیجیتال، یعنی بیت‌کوین چیست و سرانجام چه بر سرش خواهد آمد. همین موضوع برای تکنولوژی اساسی آن، که با عنوان بلاک‌چِین (BlockChain) نیز شناخته می‌شود صادق است.

ماشین اعتماد

یک تعریف این است: بیت‌کوین یعنی همه چیز برای همه کس. ولی جامعه‌ی توسعه‌دهندگان نرم‌افزار و “استخراج‌کننده یا ماینرها” که این پول را تثبیت کرده‌اند، دچار نوعی جنگ داخلی هستند؛ ایدئولوژی‌های زیادی وجود دارد که می‌خواهند سرنوشت بیت‌کوین را تعیین کند. در همین حین، بانک‌هایی که برای گریز از آن طراحی شده‌اند، به نظر می‌آید در حال بازی کردن با ایده‌ای مبنی بر مفید بودن تکنولوژی آن هستند.

با این گسترش، جواب این سؤال‌ها نتایجی برای همه‌ی ما خواهد داشت:

  • آیا بیت‌کوین می‌تواند دقیقاً ایده‌ی پول را از نو بسازد؟
  • آیا بلاک‌چین تجارت را عادلانه‌تر خواهد کرد؟
  • و چه چیزی احتمال دارد درست پیش نرود؟

بیت‌کوین، خاکستر آتش بحران اقتصاد جهانی سال ۲۰۰۸ است. مخترع یا مخترعان مرموز آن (ما فقط نام ساتوشی ناکاموتو را شنیده‌ایم)، نقش بانک‌های بزرگ را در این بحران مشاهده کردند و تصمیم گرفتند به آن پایان دهند. آن‌ها یک ارز الکترونیک کاملاً دوجانبه به وجود آوردند تا همه بتوانند بدون نیاز به بانک یا هر مرجع مرکزی دیگری، سکه‌های دیجیتال را ذخیره و مبادله کنند.

پولی که ما هر روز با آن سر و کار داریم، به یک علت دارای ارزش است؛ چون دولتی از آن پشتیبانی می‌کند. این خصوصیت نباشد، دلار یا تومان یا کاغذ باطله با هم فرقی ندارند. پول‌های ما همانقدری ارزش دارند که نهادهای پشتیبان آن اعتبار دارند. با این حال، همانطور که در ۲۰۰۸ دنیا مشاهده کرد، و ما ایرانی‌ها کاملاً با آن آشنا هستیم، نهادهایی که به آن‌ها ایمان داریم، آسیب‌پذیرند و می‌توانند پشتمان را خالی کنند.

ناکاموتو مشکل پول‌ بدون پشتوانه را هنگام معرفی بیت‌کوین در سال ۲۰۰۹، در پستی کوتاه اینگونه توصیف کرد:

مشکل ریشه‌ای ارز متعارف، کل آن اعتمادیست که برای ارزش داشتنش باید پشتش باید. بانک مرکزی نباید به هیچ عنوان از لحاظ کمی و کیفی از ارزش ارز بکاهد، ولی تاریخچه‌ی ارزهای بدون پشتوانه، پر از عهدشکنی‌هاست.

برای ساده شدن مسأله باید مثال بزنیم. وقتی بانک‌های مرکزی می‌خواهند اقتصاد را فعال کنند، پول بیشتری می‌سازند و آن را برای قرض دادن، به بانک‌ها می‌دهند.

“برای تشدید اختلاف بین فقیر و غنی، کاری بدتر از تزریق حبابی از پول آزاد به سیستم که فقط افراد ثروتمند به آن دسترسی خواهند داشت، وجود ندارد”. این حرف Nolan Bauerle، مدیر پژوهشی Coindesk (وبسایتی خبری با موضوع ارز دیجیتال) است.

این دستکاری در ارز، دقیقاً همان چیزی است که بیت‌کوین برای اجتناب از آن ابداع شده است. راه‌حل ناکاموتو انتقال اعتماد از بانک‌ها به نرم‌افزارهایی است که blockchain نامیده می‌شوند. این دفتر کل، یا حسابرس عمومی، هر تجارت بیت‌کوینی را ثبت کرده و بین کسانی که از ارز دیجیتال استفاده می‌کنند، به اشتراک می‌گذارد.

به لطف استفاده از تکنیک‌های رمزنگاری‎ (کریپتوگرافی)، هر تجارت جدیدی که ثبت شود، امکان مداخله در آن وجود ندارد، و چون عمومی است، هر کسی در هر زمانی می‌تواند آن را مشاهده نماید. نتیجه می‌شود ارزی که پشتوانه‌اش هیچ سازمانی نیست.

از سال ۲۰۰۹، بیت‌کوین پدیدار شد، مورد هجمه قرار گرفت و دوباره به صورت تصاعدی بالا رفت. در روزهای اول، استفاده از بیت‌کوین بین مواد فروش‌ها در دارک-وب، چهره‌ی بدی به آن داد. ولی این تصویر در حال تغییر است؛ قسمتی به‌خاطر ارزش روزافزون آن و قسمتی هم به‌خاطر مصارفی که بین قانون‌مدارها پیدا کرده است. بیت‌کوین همچنین الهام‌بخش ایجاد ارزهای دیجیتال دیگری است که از تکنولوژی بلاک-چین با شیوه‌های متفاوت‌تری استفاده می‌کنند.

امروز بیش از ۱,۰۰۰ نوع از این ارزها داریم و هنوز هم واضح نیست که بیت‌کوین چیست. بسیاری آن را به صورت طلا می‌بینند تا پول: چیزی که برای مبادله‌ی اجناس استفاده می‌شود، ولی خودش هم ارزشمند است؛ درست مثل طلا، بیت‌کوین هم نیاز به انرژی و هم زمان دارد تا استخراج شود. کمیابی آن هم باید مثل طلا باشد؛ سیستم طوری طراحی شده که امکان ندارد بیشتر از ۲۱ میلیون بیت‌کوین وجود داشته باشد.

یک چیز مشخص است: بیت‌کوین هنوز ارزی نیست که همه‌ی ما بتوانیم آن را خرج کنیم. درست است که می‌توان از طریق چند دستفروش اینترنتی اجناسی را خرید ولی نمی‌توان آن را در سوپرمارکت محله خرج کرد! زمانی می‌توان بیت‌کوین را یک ارز به حساب آورد که بتوان با آن خرید انجام داد و این امکان‌پذیر نیست، تا زمانی که دولت‌ها ابتدا با آن آشنا شوند. برای چنین زمانی، محتمل‌ترین راه برای بیت‌کوین، برای تبدیل شدن به جریان اصلی، رقابت با سیستم‌های پرداخت الکترونیکی مثل Visa و PayPal است که به جای پول بدون پشتوانه، بیت‌کوین مبادله شود.

این در واقع، دیدگاه بخشی از جامعه‎ی بیت‌کوین است. برای نیل به این هدف، آن‌ها می‌خواهند نرم‌افزارها را طوری تغییر دهند که از معاملات بیشتری پشتیبانی کنند. بقیه‌ی اعضا جور دیگری به ماجرا نگاه می‌کنند. آن‌ها بر این مسأله اصرار دارند که چنین تغییراتی موانع ورود را بیشتر کرده و قدرت دست برخی گروه‌های استخراج‌کننده خواهد افتاد؛ چنین آینده‌ای، در واقع خیانت به اساس وجودی بیت‌کوین است.

این اختلاف نظرها تا جایی بالا گرفت که به جنگ داخلی و دو دسته شدن توسعه‌دهندگان بیت‌کوین انجامید. نتیجه‌ی نهایی ابداع ورژن جدیدی از بیت‌کوین (Bitcoin Cash) شد که از معاملات هم‌سوی بیشتری پشتیبانی می‌کند. هر ورژنی که برنده‌‍ی این بازی باشد، راه زیادی پیش رو دارد تا تصمیم بگیرد که می‌خواهد چیزی بیشتر از یک پدیده‌ای گوشه‌ای (niche phenomenon یعنی چیزی که فقط بخشی از نیازهای بازار را جوابگوست) باشد.

بیت‌کوین چگونه ساخته می‌شود؟

یک ویژگی مشترک بین بیت‌کوین و فلزات گران‌بهایی مثل طلا این است که برای استخراج آن به انرژی نیاز داریم؛ چون استخراج‌کنندگان هر بیت‌کوین جدید (miners)، باید محاسبات پیچیده‌ای را پشت سر بگذارند که انرژی عظیمی را می‌بلعد.

بیت‌کوین‌ها در واقع توکِن‌های دیجیتالی (کدهای رمزنگاری‌شده) هستند که بین مالکان آن‌ها ردوبدل می‌شوند. هر بار که بیت‌کوینی مبادله شود، این معامله در یک حسابرس عمومی ثبت می‌گردد (blockchain). با این حال، قبل از اضافه شدن هر بلاک، محتویات آن (لیست طویلی از اعداد که آخرین معامله را مثل معاملات قبلی کد می‌کند) باید رمزگشایی شود. این تجارت کاملاً رقابتی است: اولین ماینری که محاسبات را حل و آخرین بلاک را به سیستم اضافه کند، مالک بیت‌کوین جدید است.

اساساً هر کسی با یک کامپیوتر می‌تواند بیت‌کوین استخراج کند. با هزاران استخراج‌کننده، این سیستم واقعاً غیرمتمرکز شده ولی مدت زیادی طول نکشید تا گروه‌هایی که با سخت‌افزارهای قوی به استخراج مشغول اند، به تنها ماینرهای واقعی مبدل شدند.

امروزه، استخراج‌کننده‌های اصلی، شرکت‌های بزرگی هستند که انبارهای بزرگی از کامپیوترها دارند که شبانه‌روز کار می‌کنند. بیشترین استخراج در چین انجام می‌شود؛ جایی که برق ارزان است. برخی‌ها از همین موضوع نگرانند؛ چون می‎تواند به چین قدرت ژئوپولیتیکی جدید ارزانی دهد. شایعاتی وجود دارد مبنی بر این که دولت چین قصد دارد استخراج بیت‌کوین را ملی کند. اگر سیستم خاموش شود، شبکه معلق خواهد شد.

وقتی می‌گوئیم استخراج بیت‌کوین، دقیقاً از چه چیزی حرف می‌زنیم؟!
وقتی می‌گوئیم استخراج بیت‌کوین، دقیقاً از چه چیزی حرف می‌زنیم؟!

سناریوی دیگری هم وجود دارد که می‌تواند روی همه‌ تأثیر بگذارد (احتمالاً هم تأثیر خوبی نیست). با ادامه یافتن منازعات درونی، بانک‌هایی که بیت‌کوین برای فروپاشی آن‌ها اختراع شده بود، وارد میدان خواهند شد. جولای امسال، کمیسیون بازرگانی کالای آمریکا (UCFTC)، گرانت پلتفورمی برای تجارت بیت‌کوین را با نام Ledger X ثبت کرد. در واقع Ledger X، اولین اتاق پردازش رسمی برای معاملاتی است که بر پایه‌ی بیت‌کوین (که در آن ارزش پول از یک محصول مالی بدست می‌آید) انجام شده‌اند.

اعتباری که این پلتفورم دارد، شاید سرمایه‌گذاران بیشتری را به فکر ذخیره کردن بیت‌کوین‌هایشان در آن بیاندازد. این اتفاق می‌تواند پول را از گردش خارج کرده یا حبابی را وارد بازار کند که از الان ترکیده است!

چیزی که واقعاً زنگ هشدار برخی ناظران را به صدا درآورده، این است که مفهوم بیت‌کوین؛ شاید به آهستگی با شبکه‌ی درهم‌پیچیده‌ای که قسمت‌های مختلف سیستم مالی را به هم پیوند می‌دهد، درگیر شود. Joe Saluzzi از شرکت Themis Trading، در مصاحبه‌ی ماه اکتبر خود با CNBC گفت که محصولات مرتبط با بیت‌کوین او را به یاد بحران مالی می‌اندازد.

“من مشکلم این است که در وال استریت، کسانی که طرح جدیدی دارند، چیزی را بسته‌بندی کرده و برچسب دیگری بر آن می‌زنند، بدون آن که حتی بدانند درون آن چیست”.

در واقع شبکه‌ی مالی بیت‌کوین مثل وضعیت ۲۰۰۸ آنقدر پیچیده است و بدهکار و بستانکار دارد که با ترکیدن حباب قیمت‌ها، همه تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.

با این حال، بیم و امیدهای ارز دیجیتال، حتی فراتر از بحث پول است. بسیاری اعتقاد دارند که تکنولوژی بلاک‌چین اخلال‌گرتر از این‌ها خواهد بود. اولین ابتکاری که نشان داد این تکنولوژی می‌تواند همه‌کاره باشد، اتریوم (Ethereum) بود که اجازه‌ی مبادله‌ی هر چیزی را می‌دهد. از آن زمان بلاک‌چین‌ها برای تجارت انرژی خورشیدی، محصولات غذایی دست‌اول و نوع جدیدی از رأی دادن استفاده می‌شوند.

بلاک‌چین‌ها می‌توانند همه‌ چیز را برای همه‌ی ما بهتر و ارزان‌تر کنند. اگر توان آن را داشته باشیم که دو جانبه معامله کنیم، پول وکیل، مالیات قانونی و دلّال‌ها در جیبمان می‌ماند. در واقع، اولین فروش ملک از طریق اتریوم، در ماه سپتامبر ۲۰۱۷ آغاز شد. حتی فراتر از این، با برداشته شدن موانع پیچیده‌ی قانونی و مالی، فرصت رشد به اقتصادهای ضعیف داده خواهد شد.

برخی اعتقاد دارند با این دیدگاه، امکان وقوع بحران مالی دیگر کم می‌شود. اگر هر چیزی را یک حسابرس عمومی ثبت می‌کند، سلامت هر روزِ یک اقتصاد و تأثیر سیاست‌های پولی می‌تواند پایش شود. خطری که متوجه برخی بانک‌هاست نیز واضح‌تر خواهد بود.

چنین چیزی کمی شبیه آرزوست. بیشتر بانک‌ها هم‌اکنون بلاک‌چین‌هایی را آزمایش می‌کنند که پشت درهای بسته است. اساس وجودی بلاک‌چین این است که عمومی باشد ولی برخی آن را برای تجارت‌های خصوصی خود می‌خواهند.

با تطابق هر چه بیشتر این سیستم، بانکداران آن را از ریشه‌های اصلی‌اش دورتر می‌کنند. وقتش رسیده با Blythe Masters، مدیر سابق JPMorgan (شرکت چندملیتی بانکداری و ارائه‌‌دهنده‌ی سرویس‌های مالی در آمریکا) آشنا شویم. او به ابداع مبادله‌ی اعتبار-محور کمک کرده است. این نوع مبادله به وام‌دهندگان اجازه می‌دهد تا ریسک‌ کنند؛ چون ممکن است پول‌شان برنگردد. وقتی یک سال بعد این تجارت شکست خورد، انتقادات زیادی متوجه او بود که می‌گفت این مبادلات مالی بحران را بدتر کرده است. او اکنون یکی از طرفداران پروپاقرص بلاک‌چین است.

استارتاپی که او به راه‌ انداخته (Digital Asset Holdings) نرم‌افزاری می‌سازد تا بانک‌ها و سرمایه‌گذاران بتوانند با استفاده از تکنولوژی بلاک‌چین، کارهای مالی خود را مثل وام و اوراق قرضه انجام دهند. کسی از این شرکت نظری نداده ولی به نظر می‌رسد هدف، تسریع عملکردهایی است که معمولاً هفته‌ها زمان می‌برند.

با تسهیلات این نرم‌افزارها و حذف واسطه‌ها، صرفه‌جویی زیادی برای وام‌دهندگان انجام می‌شود؛ Santander InnoVentures رقم تخمینی ۲۰ میلیارد دلار را اعلام کرده است! پس نباید جای تعجب باشد که مؤسسات مالی به دنبال راهی برای کسب نفع خود از این صرفه‌جویی هستند.

با وجود منافعی که ذکر کردیم، ولی خطراتی هم وجود دارد. بازسازی دنیای پول روی بلاک‌چین‌ها، ما را روی موج جدیدی از فرآیندهای مالی می‌برد که مسئولیت مرکزی ندارد و سیاست‌دهی به آن دشوار است. پس احتمالاتی هم وجود دارد که رو به سوی ویران‌شهر هستیم.

با مثال‌هایی که زدیم، معلوم می‌شود، مراجع دولتی، بانک‌ها و بقیه‌ی غول‌های اقتصادی در حال استفاده از این تکنولوژی به صورت خصوصی هستند؛ یعنی درست در مقابل هدف اولیه‌ی بلاک‌چین‌ها قرار گرفته‌اند. به جای این که همه بتوانند از این تکنولوژی استفاده کنند، ورژن‌هایی خصوصی از آن ساخته شده تا کنترل عمومی بیشتر هم بشود. درست است؛ همه چیز عمومی خواهد شد، ولی جلوی دروازه‎های آن، باز هم نگهبان خواهیم داشت!

موضوعی که از آن بحث کردیم، بزرگ‌ترین موضع‌گیری‌ها درباره‌ی استفاده‌ی شهروندان از رمزنگاری یا کریپتوگرافی در تاریخ جهان می‌باشد. پیش‌بینی این که چه چیزی اتفاق خواهد افتاد، سخت است، اما در مسیر آزمون و خطایی افتاده‌ایم که نه دیگر می‌توان نادیده گرفت و نه از آن برگشت.

 

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید