سال ۱۷۳۳؛ عصری که روشنگری سراسر انگلستان را فراگرفته است. فیلسوفها در آرزوی عصری درخشانتر هستند و دانشمندان برای دستیابی به درجات بالاتر در آکادمیهای علمی در تقلا هستند. محقق کمبریج، Stephen Hales، اسب جوانی را که به یک طرف خوابیده است آرام میکند. با اشارهی Stephen، دستیارش لولهی شیشهای ۹ پایی را به بایپسی متصل میکند که Stephen به شریان ران اسب وارد کرده است. بدین ترتیب اتصال انجام میگیرد و دستیار لولهی شیشهای را به صورت عمودی به سمت آسمان میگیرد. با آزاد کردن یک گره، خون گرم شریان اسب وارد لولهی شیشهای میشود. خون به سرعت تا ارتفاع ۸ پایی و ۳ اینچی اسب بالا میرود و ناگهان سطح خون با یک فرکانس طبیعی بین ۳ اینچ نوسان میکند که به نظر میرسد این فرکانس هماهنگ با ضربا قلب است. و بدین ترتیب فشار خون کشف میشود!
پاریس، ۱۸۲۸؛ Jean Léonard Marie Poiseuille که از روش خشونتآمیز Stephen Hales ناراضی است، فشار سنج جیوهای را اختراع میکند. روشی برای سنجش فشار خون که مدال طلای Royal Academy of Medicine را نصیب Poiseuille میکند.
برلین،۱۸۴۷؛ به نظر Carl Ludwig، فشار سنج جیوهای Poiseuille نیازمند افزایش کیفیت است و روشی را برای ثبت فشارهای سنجیده شده لازم دارد. او با اتصال یک قلم متحرک به فشار سنج جیوهای، کیموگراف را اختراع میکند و برای اولین بار دورهی طبیعی فشار خون را به صورت نموداری نشان میدهد.
توبینگن (آلمان)، ۱۸۵۴؛ Karl von Vierordt روش غیرمستقیمی را برای سنجش فشار خون پیشنهاد میدهد: سنجش نیروی مقابل شریانی که جریان خون آن مسدود یا متوقف شده است. این روش پیشرفت بزرگی در توانایی پزشکان برای سنجش فشار خون با روش غیر تهاجمی بود. بدین ترتیب اسپیموگراف اختراع شد!