چراغ گاز نوعی از سوء استفادهی روانی است، که در آن یک شخص یا یک سازمان سعی میکند با مشکوک ساختن دیگران در مورد سلامت روانی خود، به آنها غلبه پیدا کند.
اصطلاح «چراغ گاز» یا «Gaslight» برگرفته از نمایشنامهای به همین نام از پاتریک همیلتون است. دو فیلم سینمایی در سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۴ با اقتباس از نمایشنامهی معروف پاتریک همیلتون ساخته شدند. در نسخهی به نمایش در آمده از فیلم چراغ گاز در سال ۱۹۴۴، با بازی اینگرید برگمن، با مردی روبهرو میشویم که سعی دارد همسر خود را به مرز جنون بکشاند. این مرد به شکل مخفیانه نور چراغهای گازی خانه را کم میکند، و هنگامی که همسرش (اینگرید برگمن) اعتراض خود را نسبت به تاریک بودن خانه مطرح میسازد، مرد سلامت روانی او را نشانه رفته و به وی میگوید که شدت نور هیچ تغییری نکرده، و او فکر و خیال الکی میکند.
رهبران فرقهها، سوسیوپاتها، افراد خودشیفته و دیکتاتورها اغلب پدیده چراغ گاز برای تحت کنترل درآوردن بقیه استفاده میکنند. چراغ گاز تنها مختص مردان نیست، و زنان هم میتوانند به این نحو به آزار و اذیت دیگران بپردازند.
شکنجهگرهای سبک چراغ گاز که اغلب دروغگوهای بسیار خوبی هستند، به طور مداوم اعمال خبیثانهی خود را انکار میکنند. برای مثال، ممکن است در زندگی مشترک، یکی از زوجها که اتفاقاً شکنجهگر است به شکل کاملاً باورپذیر رفتار خشونتآمیز و پرخاشگرانهی خود را با همسرش انکار نموده، و یا همسرش را متقاعد کند که او مستحق چنین رفتاری بوده و یا این که از چنین رفتاری لذت میبرده است. قربانیان پدیده چراغ گاز به تدریج انتظارات خود را از اطرافیانشان کم کرده، و خیال میکنند که شایستگی برخورداری از رفتار محبتآمیز را ندارند.
محتوای مرتبط: سوء استفاده عاطفی چیست؟ اگر زیرک باشید این نشانه ها را خواهید دید
هدف نهایی شکنجهگر این است که با القای حس عدم قطعیت در قربانی، وی را نسبت به درک خود از واقعیت و انتخابهایش مشکوک سازد. این باعث میشود تا قربانی وابستگی بیشتری به شکنهجر پیدا کرده و از او بخواهد تا در گرفتن تصمیم درست به وی کمک کند. قسمت خطرناک ماجرا این است که این «تصمیم درست» اغلب تصمیم نادرستی است که شکنجهگر میخواهد به خورد قربانی بدهد.
پدیده چراغ گاز هر چقدر که بیشتر ادامه پیدا کند، آثار مخربتری بر روی سلامت روانی قربانی بر جای خواهد گذاشت. در شدیدترین حالت ممکن، قربانی تمامی سخنان شکنجهگر خود را پذیرفته، دوستان و خانوادهی خود را کنار گذاشته و منحصراً از دستورات شکنجهگر تبعیت میکند.
پدیده چراغ گاز و روشهای القای اثر
روشهای القای اثر چراغ گاز به قدری هوشمندانه طراحی شده است که اغلب قربانیان متوجه آن نمیشوند. در اکثر مواقع، شکنجهگر سعی میکند موقعیتهایی را خلق نماید که به وی اجازه میدهد حقیقتی را از قربانی خود مخفی سازد. برای مثال، ممکن است شکنجهگر کلیدهای قربانی خود را از مکان همیشگی آن در خانه جابهجا کرده و این احساس را در وی القا نماید که او کلیدهایش را گم کرده است. سپس در حالی که قربانی مشغول جستوجو کردن کلیدهای گمشدهی خود است، شکنجهگر کلیدها را به جای اولشان بازگردانده و به طرف میگوید که کلیدها از اول در جای همیشگیشان بوده و او اشتباه میکرده است.
رایجترین روشهای القای اثر چراغ گاز عبارت است از:
- مضایقه: شکنجهگر وانمود میکند که توجهی به قربانی خود ندارد و منظور او را نمیفهمد. عباراتی مانند «باز دوباره شروع کرد»، «تو فقط داری الکی من رو سر کار میذاری»، «مگه هزاربار بهت نگفته بودم که …» در این روش کاربرد دارد.
- مقابله: شکنجهگر درستی حافظهی قربانی خود را از وقایع گذشته زیر سؤال میبرد، حتا در وضعیتی که حق کاملاً با قربانی است. او ممکن است رو به قربانی خود کرده و بگوید «جدیداً همه چی رو داری فراموش میکنی» و یا «ذهنت داره گولت میزنه».
- منحرفسازی: شکنجهگر دائماً موضوع بحث را عوض کرده و سلامت روانی قربانی را زیر سؤال میبرد. او رو به قربانی کرده و میگوید «لابد این رو هم از اون دوست دیوونهات شنیدی» و یا «تو الکی داری از خودت یه چیزایی درمیاری که بعداً اونا رو علیه من استفاده کنی».
- اهمیت ندادن: شکنجهگر دغدغهها و نگرانیهای قربانی را بیاهمیت جلوه میدهد. «به خاطر این مسئلهی پیش پا افتاده ازم ناراحتی؟». و یا این که «این مسئله نمیتونه بین ما فاصله بندازه».
- انکار: شکنجهگر از روی قصد، قول و قرارهای قبلی خود را انکار کرده و مدعی میشود که چنین چیزی اصلاً وجود نداشته است. برای مثال، «بهت گفته بودم که امروز تا دیروقت سر کارم و نمیتونم بیام دنبالت».
نشانههای پدیده چراغ گاز در قربانی
به منظور جلوگیری از بروز آسیبهای بیشتر، قربانیان باید نشانههای پدیده چراغ گاز را در خود شناسایی کرده و به فکر مقابله با شکنجهگر باشند. قربانی پدیده چراغ گاز:
- احساس میکند نسبت به گذشته بیشتر به خود مشکوک است.
- فکر میکند نسبت به گذشته حساستر شده، و این حساسیت زیاده از حد بوده است.
- احساس سردرگمی داشته و فکر میکند از سلامت روانی کامل برخوردار نیست.
- دائماً فکر میکند که باید از دوست (یا همسر) خود عذرخواهی کند.
- نمیداند چرا با وجود داشتن تمام دلخوشیها در زندگیاش، باز هم احساس خوشحالی نمیکند.
- احساس میکند باید تکتک رفتارهای دوست (یا همسر) خود را برای بقیه توجیه کند.
- جزئیات مربوط به رفتار دوست (یا همسر) خود را از بقیه مخفی میسازد.
- میداند که یک جای کار اشکال دارد، اما دقیقاً از آن مطمئن نیست.
- در تصمیمگیریهای ساده به چالش کشیده میشود.
- دائماً احساس میکند که باید انسان بهتری باشد.
- اغلب احساس غم و ناامیدی دارد.
- فکر میکند که لیاقت دوست (یا همسر) خود را ندارد.
توجه داشته باشید که این علائم و نشانهها منحصراً به پدیده چراغ گاز مربوط نیست، به همین دلیل بهتر است همواره با یک روانپزشک مشورت کنید.
اگر فرد متوجه شود که تا کنون قربانی پدیده چراغ گاز بوده است، میتواند به سرعت دست به کار شده و خود را از آثار ویرانگر آن رها سازد. یکی از مهمترین قدمها در بازتوانی، برقراری مجدد رابطههای از دست رفته با دوستان قدیمی است. برخورداری از حمایت دیگران میتواند قربانی را از چنگال شکنجهگر نجات دهد.